🏴 🏴 🏴 🎤مداح :حجت الاسلام استاد میرزامحمدی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ای شهيد ركاب پيغمبر پدر و مادرم فدای تو باد ای اُحُد شاهد شهادت تو عمر من وقف در ثنای تو باد در دلم حسرت زيارت توست كه تو محبوب مردمی ،حمزه طبق نصّ صريح آل نبی اسدالله دومی ، حمزه از سلام زيارتت پيداست كه تو ياور شدی نبوت را گر پيمبر تو را دهد رخصت خود شفيعی همه قيامت را ای علمدار غزوه های رسول كاشف الكرب مصطفايی تو وی يل ِ يكه تاز بدر و اُحُد تحت فرمان مرتضايی تو گر بنی هاشمی كنی حمله بر يمين و يسار ميتازی گر كنی قصد جان هر مشرک مركب و راكبش بر اندازی آه از آن دم كه قصد جان تو كرد هندِ ملعونه ی جگر خواره كرد قاتل پس از شهادت تو با غضب سينه ی تورا پاره عَلَمت چونكه بر زمين افتاد وای ، دندان مصطفی بشكست گفت زهرا پس از تو يا عَمّاه سر پيغمبر خدا بشكست دشمن از پيكر تو هم نگذشت مُثله شد قامت مطهر تو... خوش به حال اونایی که گریه دارند برای حضرت حمزه نه برا گرم کردن جلسه پیغمبر دید هر که داره به کشته‌های خودش گریه می‌کنه اما عمو جانش گریه کن نداره دعا کرد لذا زن‌های انصار ،کشته هاشون رها کردند اول اومدند برای حمزه گریه کردند... حالا نیمه شب جمعه می‌خواهی برای اولین سیدالشهدا گریه کنی ، بسم الله دشمن از پيكر تو هم نگذشت مُثله شد قامت مطهر تو ليک جسم پُر از جراحاتت ماند مخفی ز چشم خواهر تو درستش هم همینه داغ دیده رو باید مراعات کرد نمک به زخم دلش نپاشید پیغمبر داشت بالا سر بدن عمو جانش گریه می‌کرد گفتند صفیه داره میاد یه سفارش به زبیر کرد تا عمه جانش صفیه آمد، روایت میگه پیغمبر اول دستش رو روی قلب صفیه گذاشت فرمود فَأخاف عَلیٰ عَقلِها اگه این بدن رو اینجوری ببینه می‌ترسم عقلش زائل بشه عباش رو روی بدن عمو انداخته بود با خار و خاشاک بدن عمو رو پوشونده بود بازم نگران صفیه خواهر حمزه بود دست یداللهیش رو روی قلب خواهر گذاشت ازش تعهد گرفت جَزَع نکنه فاطمه زیر بغل عمه اش رو گرفته بود با همه این احتیاط‌هایی که پیغمبر کرد من نمیدونم این خواهر چی دید شاید رد خون رو دید روی زمین... اونقدر ناله زد جزع کرد بعضی‌ها گفتند از حال رفت بلافاصله پیغمبر به زبیر اشاره کرد مادرت رو ببر من بميرم برای آن خواهر كه تن بی سر برادر ديد.... هان بریم گودال یا نه من بميرم برای آن خواهر كه تن بی سر برادر ديد جسم هفتاد و دو گل ِ پرپر بر سر نيزه هيجده سر ديد راهِ زينب به قتلگاه افتاد... کاش یک نفر هم جلوی زینب رو می‌گرفت یه چیزی میگم و رد میشم حتی دشمن هم جلوی خواهرش رو نگرفت شاید گفت با یه تیر دو نشون می‌زنیم بزار بیاد اونم همین جا جون بدد راهِ زينب به قتلگاه افتاد قتلگاه برادر بی سر خواهر انگار با برادر خود ميشنيدند ناله ی مادر مادر انگار با پسر دارد ميزند حرفهای آخر را ان شاءالله که این خبر درست نباشه بعضی‌ها نقل کردند از قول بی‌بی دو عالم فرمود سرش روی دامن من بود که «وَ الشّمر جٰالسٌ عَلی صَدرِه » مادر انگار با پسر دارد ميزند حرفهای آخر را ميشنيدند قاتل و مقتول ناله های غريب مادر را اين همان ناله های مادر بود قتلوک بُنیَّ عَطشانا اولين نوحه های كوثر بود ذَبَحوک َ بُنَیَّ عُريانا حسین.... مادر آب کجایی پسرت آب نخورد پدر خاک کجایی پسرت خاک نشد حسین جان.... @majmaozakerine