اشعارناب حماسه_ی_نهم_دی_ماه
شده ایم امتحان درنه دی
پای رهبر بمان درنه دی
با حسین زمان در نه دی
همه تاپای جان در نه دی
نه دی گامها پرازنوراست
چشم خائن به مملکت کور است
مردم بتشکن مدافع اند
همه ی مرد و زن مدافع اند
این همه سینهزن مدافع اند
همگی باکفن مدافع اند
ماکفن پوش، مدافع رهبر
بوده رهبر برای مادلبر
گرکشندم به دار سیدعلی
باتوام ماندگار سیدعلی
برتوام ذوالفقارسیدعلی
پای دین استوارسیدعلی
تا ابدتحت رایتت هستم
من بپای ولایتت هستم
برلب ماجواب دیدنی است
دیدن نهر آب دیدنی است
غیرت بوتراب دیدنی است
پای این انقلاب دیدنی است
پرچم انقلاب محکم شد
بیرق مشکی محرم شد
بهره یاری ما جگر داریم
چون کبوتر بال و پر داریم
بهره بتها ما تبر داریم
رهبری نه، که تاج سر داریم
ازخداوند ما مدد خواهیم
بهره یاری رهبر آگاهیم
سیدعلی کرده امیری ام
شکرخداکه من زهیری ام
مسلم وعابس و بریری ام
بااومن عاقبت بخیر ی ام
پای این انقلاب عرق کردیم
تکیه بر غیرت وهب کردیم
این فتنه بهرما فرصت ساخت
حقانیت به هرکجا میتاخت
فتنه گر بین عنان خود را باخت
در این سرا فتنه بپا انداخت
بیرق هارا شکست، و پرچم سوخت
پرچم ها درماه محرم سوخت
ازقومی رشوهخوار فتنه شده
برخاک این دیار فتنه شده
ازآمریکای خار فتنه شده
در هجوم غبار فتنه شده
وسط روضه ها خندیدند
چون مردمان کوفه رقصیدند
بابصیرت حضور امت بود
نه دی قلهی بصیرت بود
شهرماسنگر شهامت بود
بهر این فتنه شیعه عزت بود
این بصیرت کار مردم بود
بنگرافتخار مردم بود
رهبری اقتدار عاشوراست
بنگرشوره کربلا پیداست
رهبری پشتوانهی فرداست
هر کسی بهریاریش برخاست
هرحسینی حماسهساز شده است
بهره رهبری سرفراز شده است
بیرق انتقام ما مهدیست
انتظار امام ما مهدیست
تاکه رمز دوام ما مهدیست
دستگیر قیام ما مهدیست
نه دی را فقط خدا یار است
بهره ارباب کربلا یاراست
بهره این انقلاب عمار ی
کرده سیدعلی علمداری
روح اسلام ناب بیداری
شده مردم زمان پیکاری
روح سبزتمام دورانهاست
فصل بیداری مسلمانهاست
از ولایت جدا شدن هرگز
بهر فتنه فنا شدن هرگز
دور از زهراشدن هرگز
اینچنینً بیحیا شدن هرگز
اینچین راه کج نبایدرفت
بی دعای فرج نبایدرفت
در کنار ولایتت هستیم
پی امرشهادتت هستیم
سینه زن بین هیئتت هستیم
نسل سرخ بصیرتت هستیم
همه هستیم با ولی فقیه
درتوگشتیم فنا ولی فقیه
رهبرا ازخودت جدا تومکن
یابه حال خودم رها تومکن
دورم از خط کربلا تومکن
مثل یک عده بیوفا تومکن
چه شود که مرا نگاه کنید
راهیم سوی قتلگاه کنید
مادری داغدیده گریان است
مردمی غمکشیده گریان است
نخل دین خمیده گریان است
آن جوان بریده گریان است
روی دوشش تن برادر برد
روی دستش لباس و معجربرد
نغمه ی اضطراب رفتنی است
کوچههای عذاب رفتنی است
آن زن بی حجاب رفتنی است
بطری پر شراب رفتنی است
بارخی چون کبود بایدرفت
بر نبرده یهود بایدرفت
من ازاین روزگار سیر هستم
گرچه درفتنه ها اسیرهستم
بهره امرتو سربه زیرهستم
بیولایت چقدر پیر هستم
شعر (مجنون)فدای سیدعلی
کرده این دل هوای سیدعلی
-آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
#نه_دی
#فتنه۸۸
#ولایت_فقیه
#جانم_فدای_رهبر