#حضرت_زینب_علیهاالسلام
#حضرت_رقیه_علیهاالسلام
🩸
داغ رقيه «سلاماللهعلیها» کمرم را شکست و مویم را سفید کرد ...
در نقلی آمده است:
زنان
مدینه در برگشت اهل بیت از شام، در خانه
زینب کبری سلاماللّهعلیها برای عزاداری جمع شدند و حضرت قضایای
کربلا و کوفه و شام را بیان میکرد و زن های مدینه
اشک میریختند.
🥀 سپس حضرت فرمودند:
📋
و أمّا مُصیبَةُ وَفاةِ رُقَیّة فِی خَربَة الشّام،فَقَد إحدُودَبَ لَها ظَهْری و شابَ لَها رأسي
▪️بدانید که داغ رقيه سلاماللهعلیها در خرابه شام، کمرم را شکست و قدّم را خمید و مویم را سفید کرد!
📚 ناسخ التواریخ حضرت زینب علیهاالسلام، (طراز المذهب) ج۲ ص۵۲۶
📚الطریق،کاشی، ج۲ ص۲۴۹
✍
طفلی که بار محنت ایّام بُرده بود
در عین خردسالگیاش سالخورده بود
سر زخم و شانه زخم و کمر زخم و چهره زخم
از زخم ها تمام وجودش فسرده بود
از بس که زخم داشت، شبانگاه وقت خواب
جای ستاره زخم تنش را شمرده بود
بر صورتش که بُرده شباهت به فاطمه
ردّی کبود داشت! مگر ارث برده بود؟
مُردم ازین مصیبت و جا داشت حین غسل
غساله گر ز غصهی آن طفل مُرده بود
دانی چه بود علت جان دادنش "یتیم"
وقتی به سینه، رأس پدر را فشرده بود...
... میخواست بر لبان پدر بوسه بسپرد
جان را به جای بوسه بر آن لب سپرده بود
ارزان لبانِتشنه مپندار بوسه زد!
بوسیدنش به قیمتِ جان، آب خورده بود