گريه برآن تن وسربی پيكرت كنم یک اربعین نوابه تن بی سرت كنم کردم نظاره بر سره ،شط فرات وباز اشکی به ياد لعل لب اصغرت كنم یک اربعین توان تنم ازنفس فتاد اینجافغان زهجر رخ دخترت كنم خواهم که چهره ام بگذارم به خاك تو آقا سلام بربدن بی سرت كنم اینجا نظربه شعلهْ خورشيد دیدنیست يک اربعین نوابه غم حنجرت كنم یک اربعین دلم زغمت پاره پاره شد وقتی نظر به قبر علی اكبرت كنم دستی زپيكرتوفتاده به رنگ خون جانم نثار تربت آب آورت كنم یک چله گويمت چه كشيده است قافله خواهم که ناله ها به دل خواهرت كنم دیگر سرم،تنم، جگرم دردمي كند این خون دل روانه به خاك ترت كنم یک چله درعزای تو(مجنون )نواکند این بس كه افتخار به نوحه گرت كنم آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)