هرگز نمیرد آنکه حی لایموت است حیدر وجودش علّتِ اصل ثبوت است تابوت بر دوش جنابان جهان رفت دفن نمادین علی در آن زمان رفت فی الواقع آن واقع برای اهل دین بود مقصود از آن آینده ی اهل یقین بود تدفین او ایجاد کعبه در نجف بود تعیین قبله سمت او از هر طرف بود جبریل و میکاییل که ره را گشودند تابوت نه ، در حال حملِ کعبه بودند حیدر کلامش حرف نه ، اوج بیان بود صدیق اکبر در زمین و در زمان بود وقتی قسم خوردست هر کس که بمیرد در هر مکان هر مذهبی ، من را ببیند یعنی «الیه راجعون» دیدار با اوست رفته علی سوی علی ، از دوست تا دوست نقل است در بعضی کُتب حتی که دارند تابوت حیدر را به حیدر می سپارند صدها گواه دیگر از این دست داریم بر صحت این مدعا صحه گذاریم هرگز نمیرد آنکه حیّ لایموت است حیدر وجودش علّت اصلِ ثبوت است @khomkadeh •قَــتَالُ‌الـعَـرَب|𝐇𝐄𝐘𝐃𝐀𝐑 𝐊𝐀𝐑𝐀𝐑•: نوحه فاطمه زهرا سلام الله علیها در قبر برای امیرالمومنین علیه السلام ●قال : و روي عن الحسن بن علي (علیه السلام) أن أميرالمؤمنين قال للحسن و الحسين (علیهما السلام) : إذا وضعتماني في الضريح فصليا ركعتين قبل أن تهيلا علي التراب ، و انظرا ما يكون ، فلما وضعاه في الضريح المقدس فعلا ما امرا به ، و نظرا و إذا الضريح مغطى بثوب من سندس ، فكشف الحسن (علیه السلام) مما يلي وجه أمير المؤمنين ، فوجد رسول الله (صلی الله علیه و آله) و آدم و إبراهيم يتحدثون مع أميرالمؤمنين (علیه السلام) ، و كشف الحسين مما يلي رجليه فوجد الزهراء و حواء و مريم و آسية عليهن السلام ينحن على أمير المؤمنين (علیه السلام) و يندبنه. ●امیر المؤمنین (علیه السلام) به حسن و حسین (علیهما السلام) فرمود: هنگامی که مرا در قبر گذاشتید قبل از اینکه روی من خاک بریزید دو رکعت نماز بخوانید و ببینید چه می شود. هنگامی که حضرت را در قبر مقدس گذاشتند آنچه را که امام فرموده بود انجام دادند و نگاه کردند و ناگهان دیدند که قبر با جامه­ای از ابریشم ظریف پوشیده شده است. آن گاه حسن (علیه السلام) آنچه را در زیر صورت امیر المومنین (علیه السلام) بود کنار زد ؛ پس رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و آدم و ابراهیم را دید که با امیر مؤمنین (علیه السلام) صحبت می کردند. و حسین (علیه السلام) نیز آنچه کنار پاهای حضرت بود را کنار زد و حضرت زهرا و حوّا و مریم و آسیه سلام الله علیهن را دید که برای امیرالمومنین (علیه السلام) نوحه سر می دادند و ندبه می کردند. بحارالانوار/ج42/ص301 منتهی الآمال مدینة المعاجز/ج3/ص77/فضیلت504