بدون تردید یکی از آرمان‌های ، دستیابی به و متفرعات آن بود. این آرمان که سهم قابل‌توجهی در شعارهای این انقلاب داشت، بیشتر به وضعیتی سلبی اشاره می‌نمود که در آن استبداد و وابستگی به قدرت‌های بیگانه از میان رفته باشد. در واقع، مفهوم آزادی بیشتر محدود بود به دو اصل ضرورت رهایی از استبداد داخلی و ضرورت رهایی از استعمار خارجی که بنا به گفتۀ ، در کنار ضدیت سلطنت با ، ریشه‌های اصلی وقوع این انقلاب به شمار می‌رفتند. اما آنچه به‌تدریج در سال‌های پس از پیروزی انقلاب اهمیت یافت، جنبه‌های ایجابی آزادی بود که تصویر روشنی از آن وجود نداشت. اینکه آزادی در ذیل چه مفهومی می‌یابد و سرنوشت متفرعات آن، مثل آزادی عقیده و بیان چه می‌شود؟ محدودیت‌ها و موانع آن، چه تمایزی با عرف جهانی دارد؟ و بالاخره اینکه الگوی این حکومت در ترسیم «وضعیتی آزاد» چیست؟ 🆔 @maks_e_andisheh