خدا نوشت از او خالی است دنیایم کجاست آینه‌ ای تا کند تماشایم . برای خلوت خود دوست ، دوست می‌ خواهم در این هزاره ی غم چاره اوست می‌ خواهم – . که خمره خمره ی ایجاد را به کاسه کنم خودم خدایی خود را در او خلاصه کنم . می‌ آفرینمش اینسان به خود اشاره کنم به هر چه می‌ نگرم خویش را نظاره کنم . به قصد خلقت عالم قلم گرفت آنگاه گذاشت نقطه ی باء را و گفت بسم‌ الله . به نقطه خیره شد و چیز دیگری ننوشت بر آن تکامل بی‌ حد فراتری ننوشت به نقطه گفت که ‌ای آرزوی غائب من خوش آمدی به من ‌ای مظهرالعجایب من . به نقطه خیره شد و گفت این چقدر من است به نقطه گفت که هنگامه ی علی شدن است . بسنده کرد به یک نقطه از علی فرمود که این هم از سر عالم زیاد خواهد بود . کتابت همه ی دهر از تو یک سطر است که صفحه صفحه ی دریا هنوز القطره است . سلیقه داشته آری ، سلیقه داشته است خدا تخلص خود را علی گذاشته است . خدا به خلقت ایجاز خویش مایل شد تمام گستره ی کائنات ساحل شد . خدا به حوصله برداشت مشتی از آن گل جمال شکل گرفت و کمال کامل شد . نیافرید خدا چیز دیگری گویا غرض وجود یدالله بود و حاصل شد . اضافه آمد از آن گل کمی که بعد از آن هر آن‌ چه خلق شد از ما بقیّ آن گل شد . علی به جلوه‌ ی دیگر به جلوه‌ ی کلمه کلام شد به زبان رسول نازل شد . صدای او شب معراج را تکان می‌ داد شهود رتبه‌ ی او سخت بود ؛ مشکل شد . به چشم داشت انگشتری او بودند نماز خواند علی کائنات سائل شد . جهان نخواند علی را … مگر نمی‌ دانست فریضه است علی از فریضه غافل شد . جهان به چشم علی استخوان خوکی بود که صبح نوزدهم جان گرفت قاتل شد . ولی تمام نشد مرتضی دوباره تپید به سینه‌ ی من و ما رفت و نام او دل شد . علی به جلوه‌ ی دیگر به کربلا آمد علم به دوش گرفت و ابوالفضائل شد . چگونه دم بزنم از تو از خصائل تو که مانده‌ ام به مدیح ابوالفضائل تو . کسی که بر شب صفّین چیره شد قمر است برای روز مبادا ذخیره شد قمر است . اجازه داد بیفتد در آب تصویرش که قطره قطره‌ ی دریا شود نمک‌ گیرش . به آب بوسه بزن آب را معطّر کن فرات تشنه‌ ی لب‌ های توست لب تر کن . فرات موج زد و کائنات می‌ خندید که او به وسوسه‌ های فرات می‌ خندید . میان آبم و در آب آتش افروزم که دارم از خنکای فرات می‌ سوزم صدای آب مبادا مرا به گوش آید که خون مادرم امّ البنین به جوش آید . اگرچه آب ندارم هنوز سقّایم به من سراب تعارف مکن که دریایم . پناه عالم و آدم منم به هنگامه برای علقمه آورده‌ ام امان‌ نامه 🔸 سید حمید رضا برقعی مکتب اسلامی | عضو شوید 🔻 https://eitaa.com/joinchat/2275540994C6f057befd5