سلام من حجابم رو یه جورایی از حضرت معصومه سلام الله علیها هدیه گرفتم... از روز های آخر شهریور.....پارسال.... یه شب جمکران بودم....... نیمه شب گذشته بود....همه خواب بودن.. لب پنجره بودم...که یهو یه حسی انگاری وارد قلبم شد حس عجیبی بود.....اولین بارم نبود که میرفتم..... حس عجیبی داشتم.... قدم میزدم..... انگاری دل میلرزید.... اون شب با حضرت معصومه سلام الله علیها حرف زدم..... انگاری آروم شدم...آرامش پیدا کردم.... اون موقع....... همون لحظه.....هیچ چیزی غیر صدای قلبم نمیشنیدم....انگار فقط من بودم...من و خدا....و حضرت معصومه.... خیلی عجیب بود..... خیلی... بعد اون شب....به حضرت معصومه سلام الله علیها قول دادم... قول دادم یادگار حضرت مادر رو هیچ وقت از خودم دور نکنم... انگار تازه متولد شدم...... زندگیم شروع شد..... 📝ارسالی اعضاء 💞 🆔 @Negah_madar ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃 ┗╯\╲