کتاب "عارفانه" زندگینامه و خاطراتِ عارفِ شهید "احمدعلی نیّری" نزدیک بود از ماشین پرت شوم. اما در لحظه‌‌ی آخر فریاد زدم: یا صاحب الزمان(عج). در همین حال یک نفر دستم را گرفت و اجازه نداد به زمین بیفتم. من به سلامت توانستم آن گردنه‌ها را رد کنم. در همین لحظه از خواب پریدم. فهمیدم که باید در سخت‌ترین شرایط دست از دامن امام زمان(عج) برنداریم.