همسرم بچه­ ها را به مطالعه عادت می­ دادند. کتاب­های مختلف می­ آوردند که بچه­ ها بخوانند. البته به بچه­ ها نمی­ گفتند که مطالعه کنید، جایی می­ گذاشتند که در دسترسشان باشد، بچه­ ها هم بر می­ داشتند و مطالعه می­ کردند. من هیچ وقت یاد ندارم که عید برای بچه­ های خودمان لباس گرفته باشیم. ایشان یک گروه بچه بی­ بضاعت در نظر داشتند؛ بچه­ های فراش مدرسه، کارگر و ... ، ایام عید به من می­ گفتند: سن این­ها را به من بگو. برای همه­ ی پسرها و دخترها لباس می­ خریدند و در حضور بچه­ های خودمان این­ها را جا به جا می­ کردیم و برایشان می­ فرستادیم. بچه­ ها هم هیچ وقت نمی­ گفتند که ما لباس می­ خواهیم. آقای قدوسی می­ گفتند: می­ دانید عید چیه؟ عید آن زمانی است که یک زندانی نباشد، روزی که یک فقیر نباشد. این مسأله شعار خانه­ی ما بود. هیچ وقت بچه­ ها نمی­ پرسیدند پس لباس ما کو؟! 🎤راوی: همسر شهید شهید آیت الله قدوسی🌷 🌷مکتب سردار سلیمانی🌷 @maktabesardarsoleimani