🔶🔶🔶🔶
✍🌺بخشهایی از کتاب معراج السعاده آیت الله نراقی🌺
خواطر نفسانی و وسوسه های شیطانی
«در دل آدمی دو نوع اندیشه و خیالات وارد می شود، یکی از جانب ملک و آن که افکاری است مشتمل بر عزم بر امور خیر و تصدیق امور حقیقی و حقّه می باشد؛ دیگری افکاری است که بنای آن بر شرّ و تکذیب امور حقّه است و از جانب شیطان تلقین می گردد.»
گاه به ذهن انسان افکاری می رسد که منشأ خیر و صلاح اند و آدمی را تحریک بر انجام دادن اعمالی می کنند که درخود و خانواده و جامعه اثر نیکو دارند؛ گاه افکاری بر خاطر خطور می کند که منشأ فساد می شوند. آرزوهای باطل و دور و درازی که عملی نیستند و یا زمان آنها گذشته است حوزه فکری را گاه چنان تسخیر می کنند که گویی شخص از وجود اصلی خود کنده می شود و دستخوش طوفانهای خیال انگیز می گردد؛ مانند چوپانی که کوزه ای روغن برای خود و خانواده اش فراهم کرده بود و آن را در عالم خیال به بازار می برد و با پول آن گوسفندی ماده خریداری می کند و یک گوسفند بر اثر زاد و ولد گله ای می شود و چوپانی اجیر می کند، سپس همچنان که در عالم خیال غرق است؛ تصوّر می کند چوپان او خطایی کرده و گرگ را رها کرده است که به گله او حمله کند در عالم خیال چوب را بلند می کند که او را تنبیه نماید. از قضا چوب به کوزه روغن می خورد و روغنها روی زمین می ریزد و بیچاره چوپان به آرزوها نرسیده، سرمایه را هم از دست می دهد.
گاه شخص با تطیّر و فال زدن خود را سر گرم می کند و بدون دلیل وجود
خویش را اسیر اوهام و خیالات باطله و خرافات می نماید و گاه با مگر و اگر در خانه خیالی می نشیند و یا خود را به گذشته ای از دست رفته سرگرم می کند مانند این که می گوید: اگر پسرم زنده بود به کمک او چنین و چنان می کردم! در حالی که پسرش چند سال پیش درگذشته است.
گاه چنین خیالاتی انسان را در مسائل اعتقادی به وادی شک وارد می کند و سرانجام به خارج شدن از مرز ایمان و اعتقاد می کشاند.
افکار و خیالاتی که به ذهن و دل می رسد، گاه محرک بر اعمال خیرند و پسندیده می باشند و به آنها الهام می گویند. گاه خیالاتی هستند که محرک بر کارهای شراند و آنها را وسوسه می نامند. وقتی خیالات باطل و وسوسه در دل قرار گرفت شیطان زمینه را مساعد می بیند و فعالیت خود را آغاز می کند و به مقاصد خود می رسد.
آن افکاری که منشأ خیرات می شود الهامی و از جانب فرشتگان الهی است و نتیجه آن ورع و تقوا و نجات است. امّا آن افکار و خیالاتی که فاسد است به هوا و هوس و افکار وسوسه آمیز و به مقاصد شیطانی منتهی می شود که نتیجه آن بدبختی و عذاب است. اگر دل متوجّه خدا شد و به تقوا و پرهیز ازگناه پرداخت؛ ساحت دل دراختیار الهامات ربّانی و ملائکه قرار می گیرد و جای شیطان برای ورود به دل تنگ می شود؛ امّا اگر به فساد و تباهی و گناه میل کرد لشکریان شیطانی به دل حمله می آورند و آن را تسخیر می کنند و وسوسه ها و شک و تردیدها راه را بر ملائکه و الهامات پاک می بندند.
اینست که دل پیوسته جولانگاه این دو لشکر است. گاه این پیروز می شود و گاه آن. اگر قوای واهمه، شهویّه و غضبیّه کمک رسانند شیطان و وسوسه های او ظفر می یابد؛ امّا اگر قوه عاقله مدد رساند و الهامات غیبی پشتیبان شود شکست باشیطان است و نور ایمان و فیض رحمانی بر در و دیوار دل می تابد و آن را روشن می سازد
@maktabn