و لشکرهای آن و دیگر مسائل اش شکل گرفت تا آن که متحول شد و وضعش به جایی که امروز در آن به سر می‏برد رسید. البته در سازماندهی و طراحی آن واقعا زحمت های ابومهدی و حاج قاسم ستودنی است. آن زمان که الحشد الشعبی شکل گرفت و آن زمان که داعش ظاهر شد و استان‏های موصل و صلاح ‏الدین سقوط کردند -البته الانبار سقوط نکرد بلکه برخی مناطق این استان سقوط کردند، تسلیحاتی داشتیم که از آمریکا خریدیم و سلاح‏های آمریکایی هم داشتیم که در عراق وجود داشت، بالگردها، توپخانه ‏ها، تانک‏ها و تسلیحات دستگاه مبارزه با تروریسم. در اینجا موضع ‏گیری آمریکا که بد ما را می‏خواست روشن شد. تجهیزات دادن به ما را متوقف کردند، دادن ابزارهای احتیاطی هواپیماها و بالگردها و تانک‏ها را متوقف کردند، حتی دادن خودروهای هامر را هم متوقف کردند و حتی دادن تجهیزات دستگاه مبارزه با تروریسم را متوقف کردند؛ زیرا آنها سلاح‏هایی از نوع خاص را در اختیار داشتند. هرگاه هم تلاش می‏ کردیم به تسلیحاتی که خریدیم دست پیدا کنیم یا به تجهیزات دست پیدا کنیم؛ نمی ‏توانستیم. به ما مثلا تانک‌های آبرامز می‏دادند که بُرد تجهیزاتش ۶۰۰ متر بود و گلوله‌های آن ساچمه داشت و این در ادوات و تجهیزات تانک آبرامز که برد آن ۱۲ کیلومتر بود و بسیار قوی بود، شناخته شده نبود. موضع گیری آمریکایی‌ها این بود. همه حمایت را از ما سلب کردند و همه چیز را متوقف کردند و هرگز به ما چیزی ندادند بلکه شروع کردند به حمایت از گروه‌های وابسته به داعش! در چنین احوالی کجا باید می ‏رفتیم؟ به کشورهای مختلف هیأت هایی را فرستادم به لهستان و به بلغارستان و از آنها سلاح خریدیم ولی سلاح آنها به سرعت به دست مان نمی‏ رسید زیرا آنها به ما سلاح‏های آماده برای فروش عرضه نکردند بلکه در حالی که ما درگیر بودیم می‏خواستند سلاح بسازند. داعش هم با سلاح‏هایی بیشتر از آن چه نیروهای ما داشت ظاهر شد، بله ما تانک داشتیم ولی نبرد، نبرد تانک ها نبود. آیا برخی از سلاح های داعش سلاح های ارتش بود که وقتی وارد شهرها شد به آن دست پیدا کرد؟ بله به بخشی از سلاح ها دست یافت در واقع به برخی از تسلیحات به طور مشخص در موصل دست پیدا کرد اما بیشتر سلاح ها در موصل به دست کُردها افتاد. به طور مشخص در کرکوک و موصل تسلیحات به دست کردها افتاد. آیا کردها از این سلاح ها علیه داعش استفاده کردند یا از سرنوشتش خبری نداریم؟ به عبارت بهتر کردها سلاح ها را بردند...و وقتی داعش به سمت آنها رفت برخی از آنها را استفاده کردند ولی آنها نتوانستند با داعش مقابله کنند مگر پس از آن که جمهوری اسلامی ‏ورود کرد و در همان زمان هم ما دخالت کردیم. موضع آمریکایی‌ها منفی بود و ما به شدت در مضیقه قرار گرفتیم و من مجبور شدم سوار هواپیما بشوم و بروم روسیه و با پوتین دیدار کردم و از او خواستم به سرعت به ما سلاح بدهد، سلاح‌هایی مانند جنگنده‌های پیشرفته می‏۲۸ و می‏۳۵ و دیگر سلاح‏های ضروری در نبرد که روسیه هم به سرعت ما را به آن‌ها مجهز کرد. ولی حقیقتا کسی که به ما کمک کرد و نیازمان را به سلاح برآورده کرد و خدا رحمتش کند؛ حاج قاسم بود. در این جا در این مکان شب درباره نوع اسلحه به توافق می‏رسیدیم و روز بعد بلافاصله و به شکل مستقیم سلاح وارد عراق می ‏شد. رایگان نبود، آن را می‏ خریدیم؛ از کشورهای دیگری هم سلاح می‏ خریدیم ولی سلاح در دسترس و زیاد نبود؛ فقط حاج قاسم بود که به محض احتیاج سلاح را از ارتش ایران و سپاه پاسداران ایران می‏ آورد و آن را برای نبرد با خود همراه داشت و با این کار و این اقدامش وضعیت را نجات داد. او سلاح و تجهیزات و امکانات را برای ما مهیا کرد و علاوه بر آن استراتژی جنگ و تحلیل نظامی و قدرت دانش نظامی و امکاناتی خودش و فرماندهانش را به میدان برای کمک به ما می آورد. این علاوه بر وجود برخی از کارشناسانی بود که نیروها و نیروهای الحشد الشعبی را همراهی می‏کردند. بسیاری از سلاح های مختلف، تجهیزات، دستگاه ها و پهپادهایی که در جنگ مورد استفاده قرار می‏گرفت را می‏خریدیم و ایران نیاز ما را تأمین می‏کرد. حتی نیاز مبرم به هواپیماهای سوخوی پیدا کردیم و از حاج قاسم خواستیم که به ما سوخوی ایرانی بفروشند و در عمل نیز به ما ۸ هواپیمای سوخوی ایرانی فروختند که توانستیم با کمک آن‌ها جلوی بسیاری از کار‌های خرابکارانه داعش را بگیریم. با حضور حاج قاسم رحمت الله علیه و حاج ابومهدی کار‌ها را تقسیم می‏ کردیم و حاج ابو مهدی باز کردن راه‌ها و حمایت از جاده به سمت سامرا را به عهده گرفت. کار باز کردن جاده سامرا بسیار سخت بود، زیرا در طول خط در سیطره تندرو‌ها بود. داعش در این منطقه نبود. برای حفظ امانتداری باید بگویم که ما فقط با داعش نجنگیدیم، نه... کسانی که با ما جنگیدند و ما با آن‌ها جنگیدیم طایفه ‏گرایی‏ هایی از مردم خود منطقه بودند، در واقع انتفاضه طایفه ‏ای بود و داعش از آن استفاده کرد. داعش فضا و بس