💐💐💐 کرامتی که از شهید محمد باقر صدر دیدم یک‌ شب از زیارت کاظمین بر می گشتم و دیر وقت شده بود. متأسفانه کلید در خانه را فراموش کرده بودم. و آن ساعتی بود که قطعاً همسرم خواب است. همان موقع از کنار مزار شهید صدر عبور می کردم که به خدا گفتم اگر این شهید در خانه ی‌ تو آبرویی دارد من صد تا صلوات نذر ایشان می کنم که خانمم بیدار باشد بنده وقتی به سر کوچه رسیدم همسرم به موبایلم زنگ زد که کجایی چرا دیر کردی؟ آنجا به من فهماندند که این شهید ، نزد خدا واقعاً آبرومند است. چرا که دفعه ی قبلی اش که کلید رو فراموش کرده بودم ، خانمم خوابیده بود و من هر چه در زدم اصلا متوجه نشده بود و کار به جایی رسید که من از داخل خانه شدن منصرف شدم و به حرم مطهر رفتم. آن شب هم اگر بیدار نبود پشت در ماندن برایم تکرار می‌شد به مناسبت سالگرد شهادتشان https://eitaa.com/maktubateman