از دیگر بَچه‌هایِ شُجاع ڪانال بود او دَلیرانه مےجَنگید.. در این هِنگام به سَختی مَجروح شُد او دَر لَحظه شَهادَتش به دوستَش گُفت.. به مادَرم بِگو بِروَد شاه‌عَبدُالعَظیم و مَرا دُعا ڪُند.. بَعد دَستش را بالا گِرفت و با صِدایِ ‌لَرزان اما با حالَت عِرفانی خاصی فَریاد زَد.. مَهدی جان! دستِ مَرا بِگیر... بَچه‌ها دیدَند ڪه در لَحظه شَهادَتش چِگونه چِهره مَعصومانه او از شادی شِڪُفت... او به نُقطه‌ای خیره شُد و چِشمانش بَرق زَد.. @maliche11gol