داستان‌های‌بحارالانوار احسانِ بی منّت... روزی مردی بیابان نشین به خدمت امام حسن علیه السلام رسید. امام از سیمای او دریافتند که نیازمند است و برای کمک گرفتن آمده است. به خدمتگزاران فرمودند: «هر چقدر پول در خزانه هست به این مرد بدهید.» وقتی به سراغ خزانه رفتند دیدند بیست هزار درهم در آنجا هست. همه را برداشته و به سائل دادند. او که سخت در تعجب فرو رفته بود عرض کرد: سرور من! شما به من فرصت ندادید تا شما را مدح گویم و تقاضای خود را بیان کنم. امام در ضمن گفتاری فرمودند: «احسان ما اهل بیت بی درنگ صورت می‌گیرد.» 📚بحار ج ۴۳ ص ۳۴۱. به کانال ملحق شوید: @mamin110