اسلام را دینی عقب مانده میپنداشتم چون در عصر پیشرفت، پیروانش را به حجاب محدود میکرد. حجابی که آن را پارچه ای سیاه، پیچیده به دور زنان میدیدم، برای هوشیار نشدن غریزه ی نافرمان مردانش... مردانی که گرسنگی شان سیری نداشت. اما حالا میخواندم که حجاب چشمان مرد، هم وزنی دارد با پوشیدگی تن زن.
حجاب در اسلام یعنی چشمان حریص مرد غریبه، ارزش تماشایت را ندارد. حالا میدانستم که زن در اسلام، یعنی «ملکه باش! نه روسپی دست خورده ی کلوپ های شبانه!»
پس حجاب یعنی «زیبا باش اما محجوب و دست نیافتنی!» . .
- کتاب چایت را من شیرین میکنم -