❤️شیخ جعفر مجتهدی میفرمودند :
در ایام نوجوانی، یک روز که از مدرسه برمی گشتم، در راه پیرزنی را دیدم که مقداری اسباب و اثاثیه در دست داشت. وقتی به او نزدیک شدم، از من خواست تا اسباب را به منزل او ببرم...
🌺🍃به منزل رسیدیم، در را باز کرده و داخل شد و من نیز داخل شدم...
❌ناگهان در بسته شد و من با چند دختر جوان و زیبا، روبرو شدم.
❌آن دختران خواسته نامشروعی داشتند. برای همین .... ادامه حکایت در کانال سنجاق شده👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2545418240Cd731e89944