علم حضرت زهرا (سلام الله علیها) حضرت زهرا (سلام الله علیها) دریای علم است ولی بعضی چیزها را که می‌دید چیزی نمی‌گفت، گریه می‌کرد. گریه هم نکند؟! او صدّیقه بود، مطهّره بود، عالمه بود، گاهی هم تذکّر می‌داد. تذکّر دادن هم عیبی ندارد، امّت پدر او بودند. یک روز پیغمبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) می‌خواست وضو بگیرد. آن‌قدر اطراف پیغمبر را گرفتند و دست خود را زیر آب وضوی ایشان گرفتند، پیغمبر اکرم وضو گرفت و رفت، دیدند جای وضو خیس نشده است. آن‌قدر دست زیر این آب وضو رفت و گرفتند به صورت خود مالیدند که نگذاشتند یک قطره از آن آب روی زمین بریزد. حضرت زهرا (سلام الله علیها) می‌گوید مگر شما همان افراد نیستید که این کار را انجام می‌دادید؟ نگذاشتید آب وضو پدر من بر زمین بیفتد. حالا چرا این‌قدر بی تفاوت شده‌اید که زهرا این‌قدر غریب بماند! بخشی از خطبه‌ی حضرت زهرا (سلام الله علیها) در بستر در آن خطبه‌ای که حضرت در بستر شهادت فرموده است مطالب عجیبی وجود دارد. خطبه‌ی مسجد ایشان بسیار مهم است، در این شکّی نیست ولی این خطبه که ایشان در منزل، در بستر شهادت فرموده‌اند را خیلی نگاه نمی‌کنند امّا در این خطبه مطالب عجیبی وجود دارد. آن‌جا حضرت اشارات خصوصی و عمومی دارد. اوّلاً می‌فرماید: -قریب به این مضامین- «فَقُبْحاً لِفُلُولِ الْحَدِّ»[۸] یعنی چقدر زشت است که شمشیرها کند شده «وَ اللَّعِبِ بَعْدَ الْجِدِّ» چقدر قبیح است که جدّیّت‌ها مبدّل به بازی شده است.