بسم الله الرحمن الرحیم اهل انتظار منتظر به منزله کسی است که در راه اهداف اسلام و در رکاب رسول الله (ص) در جنگ بدر و احد به شهادت رسیده باشد. این فضیلت ها استثنایی است که اهل انتظار را ترغیب می کند که این مسیر را دنبال کنند و ببینند انتظار چیست و چگونه می شود به انتظار رسید؟ این انتظاری که این گونه انسان را متحول می کند و اکسیر اعظم است و مس وجود انسان را به طلا بدل می کند و انسان را به اولیای خدا نزدیک می سازد، چگونه انتظاری است؟ انتظار مطلوب این انتظار، انتظار امر ولی خداست. منتظر فرج و گشایش در کار امام زمان (عج) باشد و دست یابی به چنین مقامی، به این بستگی دارد که انسان از خودش و رنج ها و کمبودهایش جدا شود و به رنج اولیای خدا و گشایش در کار آن ها بیندیشد. بنابراین، انتظاری مطلوب است که انتظار برای امر الهی باشد. عارف به امر امامت و منتظر امر امامت، انسانی است که این فضیلت ها را دارد و این ثواب ها را به دست می آورد. اگر بخواهیم به این فضیلت دست یابیم، باید امر ولی خدا را درک کنیم و منتظر تحقق آن باشیم، و الا انتظارهای دیگر، این برکات و فضایل را به دنبال نمی آورد. انسان فارغ از خود و مشغول به کار ولی خدا می تواند منتظر گشایش باشد. اولین عنصر انتظار انتظار در روایات دارای عناصری است که انسان باید به آن بپردازد تا ویژگی های یک منتظر را داشته باشد. نخست این که انسان معرفت به امر ولایت الهیه پیدا کند. امر ولایت الهی و جریان این امر در عالم به دست انبیا و اوصیای الهی تحقق پیدا می کند. انسان باید اهداف اولیای خدا و وجود مقدس امام زمان (ع) را بشناسد. این اولین قدم در انتظار است. کسی که امر ولی خدا را درک نکرده و معنای امامت و خلافت را نمی داند و با جریان امامت ناآشناست و اهداف امامت و رسالت را درک نمی کند، دنبال چه هدفی است؟ طبیعی است که چنین انسانی نمی تواند منتظر باشد. کسی که مقوله انتظار را درک کند، به ثواب ها می رسد. یقین، از ارکان انتظار یقین، یکی از ارکان انتظار است. به دنبالش انسان باید آن اهداف را بشناسند و یقین به تحقق آن اهداف و شرح صدر پیدا و روحش رشد کند و دلداده آن هدف ها شود و برای هدف ها دغدغه داشته باشد. انسانی که دغدغه خاطر ندارد و روحش متوجه هدف ها نیست، نمی تواند منتظر تحقق هدف ها باشد. انتظار تحقق هدف ها پس از این است که انسان هدف ها را بشناسد و دل در گرو هدف های بزرگ داشته باشد. انسان در یک دوره ای اهداف کودکانه دارد و دنبال هدف های کودکانه است. وقتی کم کم روحش بزرگ می شود و به دوره بلوغ و جوانی و کمال و کهنسالی می رسد و هدف ها و انتظارهایش عوض می شود، دنبال امور دیگری است. معرفت به اهداف حضرت اگر انسان به رشد و بلوغ و کمال برسد و بتواند اهداف اولیای خدا را درک کند و دل در گرو آن هدف ها داشته باشد و نگران حاصل نشدن هدف ها باشد و به این بیندیشد که چرا هدف ها فراهم نشده و عالم به هدف های بزرگ نرسیده، انسانی است که یک گام در مسیر تحقق هدف ها برداشته است. بنابراین، معرفت به اهداف حضرت و دلدادگی به هدف ها و امیدواری به تحقق آن ها، یکی از ارکان انتظار است. انسانی که امیدوار نیست، نسبت به تحقق اهداف الهی مأیوس است. بارقه های امید در دلش جایی ندارد و این انسان منتظر نیست