💠
شخصیتهای یهودی/ساموئل هانتینگتون ؛ قبله اصلاحطلبان
✍بخش اول
🗄#پرونده_ویژه
🔹در آستانهی وقوع سلسله کودتاهای مخملی اروپای شرقی یک اتفاق مهم افتاد. روز سوم سپتامبر ۱۹۸۷ وقتی ساموئل هانتینگتون در مقام رئیس هشتادوسومین نشست سالانهی آکادمی علوم سیاسی آمریکا از واشنگتن. دی.سی. به شیکاگو رفت تا به صورتبندی مأموریتهای «سیاستمداران اصلاحطلب» بپردازد، گفت نظام جمهوری اسلامی ایران «یک شرّ بدتر از نظامهای استالین و هیتلر» است که «هر وسیله و هر میزان خشونتی در راه سرنگونی آن مشروع است.»
🔹پیشنهاد استراتژیست پنتاگون برای براندازی جمهوری اسلامی، گسترش «علم سیاست دموکراتیک» بود؛ تئوریای که خیلی سریع مبنای کنشهای سیاسی اصلاحطلبان ایرانی را ساخت و بهعنوان تز مرجعِ «گذار به دموکراسی» در دانشگاه تهران تدریس شد.
🔹ساموئل هانتینگتون، جوزف نای، جین شارپ و فرانسیس فوکویاما چهرههای نامدار حلقهای هستند که آنان را «فلاسفه پنتاگونی» مینامیم. هر ۴ نفر، فارغالتحصیل دانشگاه هارواد و از پژوهشگران ارشد بنیادهای راکفلر، فورد و کارنگی بهشمار میرفتند. هر ۴ نفر، از استراتژیستهای وزارت دفاع آمریکا بودند. هر ۴ نفر، برخلاف نسل فیلسوفان یهودی و روشنفکران لیبرال نهتنها به افشای هویّت جاسوسی خود حساسیّت نشان نمیدادند، بلکه با اشتیاق برای دستیابی به مناصب امنیتی میکوشیدند و هستهی راهبری و نظریهپردازی کودتای مخملی را میساختند.
🔹برای نمونه، ساموئل هانتینگتون در پنتاگون کرسی دائم مطالعات استراتژیک دفاعی را داشت. جین شارپ در تربیت تیمهای عملیاتی سیا ایفای نقش کرد.
🔹جوزف نای در دولت بیل کلینتون به معاونت امنیتی وزارت دفاع آمریکا رسید و فرانسیس فوکویاما تا بالاترین ردههای پژوهشگاه تحقیقاتی دفاعی پنتاگون ترقی کرد. هر ۴ نفر تئوریهای سیاسیای را صورتبندی کردند که به مبانی استراتژیک آمریکا در قرن ۲۱ بدل گشت. هانتینگتون نظریه علم سیاست و اصلاحات سیاسی و کتاب «موج سوم دموکراسی» ارائه داد. جوزف نای برای نخستین بار از تئوری قدرت نرم در مقام دینامیزم درونی جنگهای نرم آمریکا سخن گفت.
🔹شارپ، استراتژی مبارزه مدنی را برای «گذار از دیکتاتوری به دموکراسی» منتشر ساخت و فوکویاما رساله پایان تاریخ را در ژورنال نشنال اینترست چاپ کرد.
🔹ساموئل هانتینگتون، رهبر ایدئولوژیکِ فلاسفه پنتاگونی، سالها صاحب مسئولیتهای رسمی امنیتی بود. زندگی آکادمیک او در دهه ۱۹۵۰ تنها پیرامون نظریهپردازی نظامی متمرکز گشت، اما از سال ۱۹۶۵ برای تدوین الگوی «توسعه لیبرالیستی» و «گذارهای دموکراتیک» در پروژه مشترک مرکز امور بینالمللی دانشگاه هاروارد با بنیادهای فورد، کارنگی و راکفلر مشارکت کرد و پس از ۳ سال، کتاب سامان سیاسی در جوامع دستخوش دگرگونی را به چاپ رساند. سال ۱۹۷۷، همراه دوست قدیمیاش زبیگنیو برژینسکی به شورای امنیت ملی پیوست و در دوره بحران امنیتی آمریکا به هنگام پیروزی انقلاب اسلامی ایران، جیمی کارتر او را به عنوان «هماهنگکننده امنیتی کاخ سفید» برگزید.
🔹وقتی ویلیام کیسی، رئیس آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا در ۱۴ ژانویه ۱۹۸۳ فرمان سِرّی راهکارهای امنیت ملی شماره ۷۷ را به امضاء رونالد ریگان رساند، هانتینگتون پژوهشهای خود را پیرامون گذارهای دموکراتیک در کشورهای جهان متمرکز ساخت و یک سال بعد، رسالهی «آیا کشورهای بیشتری دموکراتیک میشوند؟» را در ژورنال علوم سیاسی منتشر کرد.
🔹این رساله، هستهی اصلی تئوری موج سوم دموکراسی بهشمار میرود که در ایران به «کتاب مقدس براندازان» مشهور است. سال ۱۹۸۶، همان زمان که او بر کرسی ریاست انجمن علوم سیاسی آمریکا تکیه زد، وزارت دفاع و وزارت خارجه ایالات متحده بهدنبال دانشمندی میگشتند تا پُست «استراتژیست امور دفاعی» را به او بسپارند.
🔹صاحب این منصب، برپایهی سنتی قدیمی، نقش «عقل منفصل امنیتی» را برای هر دو وزارتخانه بازی میکرد. در نظر آنان، گزینهای بهتر از ساموئل هانتینگتون وجود نداشت؛ کسی که در ۳۰ سالگیاش با نگارش کتاب سرباز و دولت (۱۹۵۷) صاحب پرنفوذترین تئوری در حیطهی روابط نظامی آمریکا بهشمار میرفت و در ۵۰ سالگیاش بهعنوان پایهگذار و سردبیر مجله فارین پالیسی، یکی از ده متفکر کلیدی بلوک غرب لقب گرفت. با قبول پُست «استراتژیست امور دفاعی» و در آستانه ۶۰ سالگی به حلقهی مرکزی پروژهای راه یافت که آن را «دستور کار امنیتی دائم آمریکا» میدانند: «کودتای مخملی».
✍ ادامه دارد...
✍️ من انقلابیام
@manenqelabiam