#یاد_یاران
🔸صدایی نظرم را جلب کرد، برگشتم ، با خنده گفت " برادر ، یک عکس از ما بگیر "
🔸گفتم: "شرمنده ، تعداد کمی فیلم برایم مانده ، دنبال سوژه ام"
🔸گفت: "حتما باید شهید یا زخمی بشیم تا سوژه پیدا کنی؟"
🔸با شرمندگی گفتم: "نه برادر این چه حرفیست؛ من در خدمتم."
🔸نشست، چفیهاش را به سر بست و با زدن عطر " تی رز " به خودش، صدای خنده بچهها بلند شد. عکس که گرفتم کلی تشکر کرد ...
🔸هنوز چند قدم از او جدا نشده بودم که خمپارهای کنارمان خورد. با عجله برگشتم او را ببینم.
🔸به خیل شهدا پیوسته بود...
🔸عکاس: سید مسعود شجاعی طباطبایی
🔸عملیات کربلای یک _ منطقه مهران
#پرند_فوری
https://eitaa.com/joinchat/1502019627C048097a44d