✒️📖✒️📖✒️📖✒️
💠👈 سلسله سخنرانی های
″دولــت کــریمه″
🎬 قسمت صد و شصت و هشتم (از فایل شماره 36)
👤بعد از عبدالمطلب حفاظت از پیامبر بر عهده ابوطالب بود، ایشان برای انجام دادن این کار تقریبا چهار سال از تجارت خودش دست کشید. تا اینکه قحطی در مکه به مردم فشار آورد، حالا که اوضاع شدید شد قحطی زیاد شد باید 🏜 می رفت تجارت، پول به دست می آرود، ولی نمی توانست پیامبر را در مکه تنها بگذارد، یهود بود. پس باید پیامبر (ص)✨ را هم همراه خودش می برد و در مسیر هم باید از پیامبر مراقبت می کرد.
👈👈هنگامی هم که این کاروان به بصری شام رسید (یکی از مدرسه ی علمیه جهان مسیحیت) یک پیکی از جانب بُحیرا بزرگ آن مدرسه به استقبال آنها آمد و ابوطالب و بقیه را به مهمانی دعوت🗣 کرد،
خیلی جالب بود چندین سال کاروان ها از آنجا می رفتند و برمی گشتند مسئولین آن مدارس و خود آقای بحیرا که بزرگ آن مدرسه علمیه بود توجه ای به این چیزها نداشت ولی از این کاروان با شوکت فراوانی🥖🥛 پذیرایی کرد.
⭕️اما یک مقداری در بحث خود داستان بحیرا اختلاف نظر است؛
🔸برخی ها این قضیه را کلا رد می کنند با یکسری اسناد و دلایلی که می آورند.
🔸بعضی ها هم می گویند که می شود پذیرفت، اما بعضی ها در نقل واقعیت این داستان اختلافاتی را مطرح کردند، یعنی نظر فلانی با نظر فلانی در این زمینه اختلافات فراوانی📚 دارد که مثلا به راحتی از کنار این قضیه بگذرند و این قضیه یک قضیه خیلی ساده که یک کاروانی داشت می رفت و ملاقاتی هم صورت گرفت🐪، می خواهند اینطوری جلوه بدهند.
☝️ولی این داستان را خوب روی آن دقت کنیم دو نکته را به ما می دهد و این دو نکته می رساند که دست هایی در تحریف تاریخ در کار است👇
1⃣- اول اینکه انتشار اطلاعات مربوط به پیامبر در آن روز زیاد بود، گفتگو راجع به پیامبر، کسی که در مکه به دنیا آمده.. بین مسیحی ها و یهودی ها زیاد بود.
2⃣- میزان خطر یهود برای پیامبر به اندازهای بود که حتی خود جناب بحیرا هم این قضیه را می دانست.
پس این دوتا یک مقدار به ما می رساند که یهود می خواست در تاریخ تحریفاتی را بکار ببرد تا آلودگی❌ دستش را نسبت به پیامبر (ص) پنهان بکند. و به نظر میرسد همه ی این تحریفات برای این است که آن سخنی که بحیرا به ابوطالب می گوید را مخفی کنند.
🗣بُحیرا با اشاره به پیامبر به ابوطالب میگوید ایشان کی هست⁉️
-ابوطالب می گوید فرزندم.
بحیرا می گوید نه فرزند تو نیست، پدر و مادر این بچه از دنیا رفتند.
-ابوطالب می گوید بله درست می گویی من عموی او هستم.
بُحیرا از ابوطالب اجازه می گیرد تا با پیامبر (ص)✨ حرف بزند. بعد به پیامبر می گوید به لات و عزی قسم می دهم که پاسخ من را بدهی.
✨-پیامبر می گوید من را به اینها سوگند نده که هیچ چیزی را به اندازه اینها بد نمیدانم.
بحیرا از حضرت رسول (ص) پرسش هایی را کرد و پاسخش را گرفت، بعد به دست و پای حضرت 🌸 افتاد مکرر بوسید گفت اگر زمان تو را دریابم (یعنی زمان پیامبری تو را) در پیش رویت شمشیر میزنم و با دشمنانت جهاد می کنم. بعد هم در مدح و فضل پیامبر حرف زد و از ابوطالب خواست که پیامبر را زودتر به شهر مکه 🕌 برگرداند که یهودی ها در کمین هستند.
چون هیچ صاحب کتابی نیست (یعنی اهل کتاب، یهودی مسیحی) که ندانند این فرد به دنیا آمده و دنبالش هم هستند و کسی هم مثل یهودی دنبال🗡 کشتنش هستند. زودتر محمد را به مکه برگردان. این توصیه بُحیرا به ابوطالب بود. (اینها در کتاب کمال الدین شیخ صدوق، ص182 آمده. بحارالانوار هم آورده).
🖇ادامه دارد ...
🎤استاد احسان عبادی
#متن_دولت_کریمه 168
#کانال_معرفت_مهدوی
#لطفا_معرف_کانال_باشید
✒️📖✒️📖✒️📖✒️
︽︽︽︽︽︽︽︽︽
@marefatemahdavi
@arshiv_link313