🔺خاورمیانه و بی‌قوارگی سیاست حکام عرب _ بخش سوم در سال ۲۰۱۱ توده‌ها در بنغازی بر علیه معمر قذافی شعار دادند (بشر به صرف زاده شدن از این حق طبیعی برخوردار است که نقد کردن را انجام دهد) و نیروهای امنیتی به کشتار پرداختند و جنگ داخلی شروع شد. برای حاکم لیبی امکان درک اینکه انسان‌ها حق دارند خواهان پاسخ از سوی حاکمیت باشد وجود نداشت، چون از منظر حاکم در خاورمیانه توده‌ها دارای حق نمی‌باشند. سیاست معنای تنبیه کردن را یدک کشید. سیسی بر علیه اولین رئیس جمهور انتخاب شده به شکل دموکراتیک در تاریخ مصر در سال ۲۰۱۳ کودتا کرد و اعلان نمود مردم در انتخاب اشتباه کرده‌اند و این اشتباه باید رفع شود. در نیمه محاکمه مرسی در قفس در دادگاه برای اینکه دیگر نتواند نهاد قدرتمند یعنی ارتش را انتقاد کند به ناگهان سکته کرد و فوت نمود. مدتی بعد در راستای تنبیه جنازه محمد مرسی، فرزند جوان او هم ناگهان در گذشت. سیاست فراتر از تنبیه کردن معنا ندارد. بن سلمان از این بسیار ناراحت شد که روزنامه‌نگاری به خود حق داده که از او انتقاد کند. قاشقچی در سفارت عربستان در ترکیه ناپدید و جنازه‌اش هم به احتمال زیاد در اسید حل گشت. این اقدام شد تا مردم عربستان فراموش نکنند سیاست چه معنایی دارد. به دنبال پایان قرون وسطا، از قرن چهاردهم با نضج گرفتن جوانه‌های سرمایه‌داری در دولت شهرهای ایتالیا، به تدریج زوال الگوی اقتصاد کشاورزی مستقر به صحنه آمد. همگام با این دگرگونی بطیء که تلالو زیبایی فکری عصر رنسانس را نیز در قامت خود داشت، الگوی الهی حکومت، هم بستر با الگوی کشاورزی (زندگی فقط برای بقاء در سطح معیشت) به سخره گرفته شد. پس از یک دوره یک صد ساله، ساختار سیاسی فرد محور که در قالب سلطنت ربانی برای قرن‌ها یکه تاز بود متلاشی گشت و الگوی سیاسی مبتنی بر نمایندگی و به عبارت دیگر سلطنت پارلمانی به عنوان مظهر اولیه دموکراسی لیبرال در انگلستان به دنبال انقلاب شکوهمند ۱۶۸۸ پا به صحنه گذاشت. «ادامه دارد.» .