دلم سوخت.... 💔 یه روضه جانسوز که باید به خاطرش از گریه جان داد.... به خودم میگم : اگه برای این چند جمله ی نائب امام زمانت جون بدی حق داری... روزهایی که توصیه می‌کرد، امر می‌کرد، خواهش می‌کرد که تبیین کنید، دولت داره خوب کار میکنه، داره زیرساخت ها رو درست میکنه، داره خدمات مهمی رو ارائه میده... این ها رو بگید، تبیین کنید. غرق در روزمرگی های خودمون بودیم و بی خیال... شایدم نخواستیم از اعتبار دوزاری خودمون خرج کنیم براش که مبادا زیر سوال بریم... حالا مقتدامون میگه دلم سوخت. و او کسی نیست که از واژه ها همینطوری استفاده کنه او داره از قلبی می‌گه که آتیش گرفته از این قضیه و من که فریاد می زنم  جانم فدای رهبر، من که دعای بعد از نمازم اینه که خدا از عمر من کم کنه  به حیات پربرکتش اضافه کنه مسبب این دلسوختگی بودم... خدایا به حق این روز عزیز و به حق صاحب این روزعزیز کم‌کاری های مارو ببخش و ما رو اهل کن برای این نظام برای این انقلاب برای این خاک...