🏴 ویـژهی ایـام فاطمیـة
و شهادت حضرت فاطمـة
سـلام اللـه علیهـا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
قسمت 1⃣3⃣
مدینـة/ منزل پیامبر
صلی الله علیه و آله و سلم
(ادامـة)
امیرالمؤمنین علیه السلام
برمیخیـزد تـا بـه امـور
کفنودفـن اهتمـام ورزد
عمر بن خطاب نیز برمیخیزد
و در مسجد پیامبر (ص)
نطق میکند و حرفهای
عجیبـی بر زبـان میرانـد
(طبق معمول جمع زیادی
از مسلمانان برای رسولالله
نگرانند و در مسجدالنبی
جنب بیت ایشان گرد آمدهاند
تا اخبار را از نزدیک جویا شوند)
عمـر بن خطـاب:
➖ عدهای گمان میکنند
رسول خدا فوت کرده است
در حالی که به خدا قسم
فـوت نکـرده، بلکه پیـش
پروردگـار خـود رفته است‼️
چنان که موسی بن عمران
پیـش خـدا رفـت و پـس
از غیبـت چهـل روزه بـه
میان قوم خود بازگشت
در حالیکـه آنهـا
گمـان کـرده بودنـد
او از دنیا رفته است!
به خدا قسم که رسول خدا
حتمـا مراجعـت میکننـد
چنان که موسی مراجعت کرد‼️
و آنچنان بر عقیدهی
باطل خود اصرار میورزد
که برخی میپرسند:
➖ مگر رسول خدا قبل از
ارتحال، شخصا چیز مهمی
به تو فرموده که اینگونه
شتابـان و بااطمینـان
سخـن میگویـی؟
➖ هرگز چنین نیست
ابنمکتوم پیرمردی نابیناست:
➖ ای عمـر!
مگـر قـرآن نمیفرمایـد؛
محمد فرستادهای همانند
دیگـر پیامبـران اسـت،
اگر او بمیرد یا کشته شود،
آیا شما از عقیده خود به
شیوه جاهلیت بازمیگردید ....
عبـاس بـن عبدالمطلـب
(عموی پیامبر) میگوید:
➖ تردیـدی نیسـت کـه
رسول خدا درگذشته است،
بیاییـد او را دفـن کنیـم ....
مشاجـره بـالا میگیـرد و
عمر بر حرف عجیب خود
پافشاری و تهدید میکند و
حیرت همه را برمیانگیزد:
➖ دستوپای کسانی که
گمان میکنند رسول خدا
فـوت کـرده اسـت،
بایـد قطـع شـود‼️
ابوبکر نیز پس از آنکه
ماننـد بسیـاری دیگـر از
همراهی با سپاه برجایماندهٔ
اسامـة تعلـل کـرده،
و از جانب پیامبر(ص)
بازخواسـت شـده بـود،
بهجای پذیرش سخن پیامبر،
راه خانه یکی از همسرانش
را در پیـش گرفتـه و
راهـی حومـه شهـر شـده
اکنون بهواسطة دخترش
از طریـق پیکـی،
او را از ارتحال پیامبر (ص)
آگـاه ساختـه و ابوبکـر فـوراً
خـود را میرسانـد
ابوبکـر داخـل مسجـد،
و از آنجـا یکراسـت
وارد حجـرة دختـرش
عایشـة میشـود
(مسجد و منزل پیامبر
کنـار یکدیگرنـد و
توسـط یـک دریچـه
بههم پیوند داده شدهاند
همچنانی که منزل فاطمة
سلام الله علیها اینگونه است
و بقیـة درهـای منتهـی بـه
مسجد بنـا بـه فرمـان الهـی
مسـدود شدهانـد)
انـگار عمـر متوجـه ورود
ابوبکـر نمیشـود و کماکان
گـرم صحبـت اسـت
پیکـر مطهـر رسـول خـدا
صلـی اللـه علیـه و آلـه
در گوشـهای نهـاده شـده و
بـُرد (پارچهای) بر روی اوست
ابوبکر پارچه را کنار زده و
صورت پیامبر را میبوسد
سپس از حجره خارج شده
و بـه مسجـد برمیگـردد
عمـر هنـوز بـا مـردم سخـن
میگوید، ابوبکر او را مورد
خـطاب قـرار میدهـد:
➖ ای عمر، تو را به پیامبر
ساکـت بـاش
و رو بـه مـردم کـرده و
برعکـس سخنـان عمـر
سخـن میگویـد:
➖ ای مـردم
آگـاه باشیـد کـه
هـر کسـی محمـد را
می پرستیـده
محمد فوت کرده است
و هـر کسـی کـه
خدا را عبادت میکرده
همانا او زنده است و
هرگـز نمیمیـرد‼️
و آیـه 30 سـوره زمـر
را میخوانـد:
➖ (ای پیامبر) تو میمیری
و دیگـران نیـز میمیرنـد
خیال عمر راحت میشود
و سکـوت میکنـد
اینگونه برداشت میشود
که؛ تمام فرمایشات عمر برای
خریدن زمان است تا ابوبکر
خود را از بیرون شهر برساند
و بـا صحنهسـازی و ادای
جملاتی قانعکننده از زبان
ابوبکـر، بزرگیاش بـه رخ
مردم کشیده شـود و بـرای
مراحل بعدی هرچـه بیشتر
آمـاده شونـد
🏴 ادامـة دارد ....