مَرصوص
مگر میشود در دنیایی که تاریکی آن را به آغوش کشیده ، منبع تولید نور شد و انسان را بیدار کرد ؟
صادقانه بگویم در دوران کودکی و نوجوانی امام حسین را صرفا دوست داشته ام . هیچ وقت هدفش برایم موضوعیت نداشته و از بین آن چیزهایی که آخوند ها روی منبر گفته اند ، فقط سلحشوری حضرت حسین و ایستادگی اش در واپسین ساعات غم انگیز ترین روز تاریخ توجهم را جلب کرده بود. البته به مرور یک سوال در ذهنم شکل گرفت : اینکه چقدر از واقعه عاشورا به دور از بزرگنمایی ، مطرح شده است ؟ این سوال زمانی در ذهنم جدی شد که فهمیدم بنی‌امیه یکی از بزرگترین امپراتوری های طول تاریخ را داشته و اَبر قدرت زمان خود و تهدیدی برای همه ی قدرت های جهان بوده است ، (چیزی شبیه به آمریکای امروز) فکر کردن به این سوال همیشه در نهایت مرا به یک نکته می رساند : حضرت حسین چون معصوم بوده توانسته چنین حکومتی را زمین بزند و در طول این سالها بدرخشد کمی بعدتر یک سوال دیگر در کنار این سوال ذهن مرا درگیر کرد که برای آن هم پاسخی نداشتم : مگر ما می توانیم مثل معصوم باشیم ؟ . این سوال ها زمانی پیچیده تر شد که فهمیدم هدایتگرِ آخرالزمان سیصد و سیزده یار دارد که کارها را برای برپایی حکومتش پیش میبرند اینجا زمانی بود که به این نکته رسیدم : پس ظاهرا میتوان از مظلوم ترین معصوم نور گرفت و در آخرالزمانی ترین روزهای تاریخ ،منبع نور شد باز هم سوالاتی بی جواب داشتم که مهم ترینش این بود : کدام غیر معصوم ممکن است به چنین جایگاهی برسد ؟ همه ی سوالات من زمانی پاسخ گرفت که با کاراکتری به نام "سلیمانی" آشنا شدم ... فرمانده ی شهید ما به تمام سوالات فوق پاسخ داد و ذهنم بعد از شناختن این ژنرال ایرانی بود که آرام گرفت فرمانده شهید در واپسین روزهای آخرالزمان ، نوری بود که در خاورمیانه درخشید ، بلای جان شب پرست ها شد و بساط تاریکی را از خاورمیانه جمع کرد او از حسین نور گرفته بود میتوان از حسین(ع) نور گرفت او البته یک تفاوت کوچک با هدایتگر دارد. او در کوفه تنها ماند. کوفه نفهمید که در نبود خورشید باید به ماه اقتدا کند هدایتگر نیز پشت دیوار های کوفه ی آخرالزمان است ما باید تا رسیدن خورشید به حضرت ماه اقتدا کنیم ... میلاد نور بر همه مبارک..