روایتی از مادرانه های شهید «مساح»/اشک‌هایی که هنوز جاری است  بیرجند- جمعی از خبرنگاران خراسان جنوبی در روز میلاد حضرت فاطمه(س) به دیدار مادر شهید مساح رفتند و پای خاطرات این بانو نشستند. خبرگزاری مهر، گروه استان‌ها: هر چند این روزها هوا به شدت سرد است و دمای هوای بسیاری از شهرهای خراسان جنوبی به منفی صفر درجه رسیده است اما در کنار مادر که باشی گرمای وجودش تو را در بر می‌گیرد و شعله‌های محبتش سرمای روزگار را از دل بیرون می‌کند. هر چه نام مادر همزاد مهربانی و عشق و فداکاری است ولی وقتی سخن از مادر شهید زده می‌شود این زیبایی‌ها دو چندان می‌شود چرا که او اسوه‌ای از فداکاری و عشق را در دامن خویش پرورده است. صبح یکی از روزهای سرد زمستانی که به نام مادر و روز زن گره خورده است، تعدادی از خبرنگاران خراسان جنوبی به دیدار مادر یکی از شهدای دفاع مقدس شهر بیرجند رفتند تا از محضر این بانوی سپید مو درس بیاموزند. بانو سلطان ریحانی، مادر شهید حمیدرضا مساح با اشتیاق پذیرای خبرنگارانی شد که آمده بودند روز مادر را در کنار یکی از شیر زنان این سرزمین باشند و میلاد حضرت فاطمه (س) را به او تبریک بگوید. حال و هوای خانه شهید مساح خانه مزین به عکس شهید مساح، تصاویری از امام (ره) و سردار شهید سلیمانی است. بر روی میزی یک قرآن کوچک، یک عینک و چند تابلو است. مادر شهید مساح با صبوری می‌گوید اینها یادگاری‌های فرزندم است. قرآن کوچکی را از روی میز برمی‌دارد و می‌گوید هنگام شهادت فرزندم این قرآن را در جیب او پیدا کرده‌اند که همراه همیشگی او بوده است و اثر خون نیز بر جلد قرآن مشهود است. وصیت‌نامه، عینک و یک نقاشی از گنبد قدس را نیز به ما نشان می‌دهد و می‌گوید این نقاشی گنبد قدس را فرزندم قبل از آغاز جنگ کشیده است که نشان می‌دهد به چه چیزهای بزرگی فکر می‌کرده است. با اشتیاق یادگاری‌های باقی مانده از فرزندش را به ما نشان می‌دهد و هنوز هم به یاد جگر گوشه‌اش اشک از دیدگانش جاری می‌شود. بانو سلطان ریحانی که هفتاد و پنجمین سال از زندگی خود را می‌گذراند، اشاره‌ای به دوران کودکی و نوجوانی خود کرد و گفت: من پنج خواهر و سه برادر داشتم و کوچک‌ترین فرزند خانواده بودم.