شهید رضا قنبری (معروف به شهید خندان)
*ورزش باستانی
رضا اهل رفتن به زورخانه بود برای همین در جبهه هم گودالی میکند و ورزش باستانی انجام میداد. شوخطبعی، سرحالی و دلرحمی از خصوصیاتش بود. بعد از شهادتش متوجه شدیم که سرپرستی چند بچه یتیم را هم به عهده داشت.
*رضا قنبری خرابکار است!
رضا در ارومیه سرباز بود. دوستی ارمنی داشت که آنقدر روی او کار کرد که دوستش شهادتین خواند و مسلمان شد. رضا از پدر پول میگرفت و به سربازها میداد. با این کار هم برای رفع مشکلات سربازها کمک میکرد و هم راه رفاقت را برای آشناکردنشان با اسلام و انقلاب باز میکرد.
بارها در دوران سربازی، زندانی شد. شاید یکی دلائلش این کارهایش بود. زیاد از اینکه چه میکند حرفی نمیزد. روی در و دیوار سرویسهای بهداشتی شعار بر علیه شاه مینوشت و... اینهم دلیل دیگری بود که رژیم پهلوی را مطمئن میکرد که رضا قنبری یک خرابکار است.

نفر وسط، شهید رضا قنبری (معروف به شهید خندان)
* مداح محل
رضا مداح اهل بیت محله بود. قبل از شهادتش، کاروانی از هیأتیهای محل را برای زیارت به مشهد برد.
در جبهه هم مداحی میکرد. در مدت 2 ماهی که در بیمارستان شرکت نفت بستری بود از صدا و سیما برای مصاحبه آمده بودند آنجا، در آن فیلم هم رضا مداحی کرده بود که به گمانم از صدا و سیما پخش شد.
*یک طبقه از تابلو قبر مال من است!
تابلوی بالاسر قبر هادی را رضا آماده کرده بود. به من گفت «تابلو را دو طبقه میسازم. چون یک طبقه آن مال من است!» همانجا عکسی از او گرفتم. جالب است که رضا همانجا دفن شد!
کنار قبر هادی، قبر دیگری بود و فضا برای قبر جدید وجود نداشت. وسط دو قبر در حد یک موزاییک فضا بود. یادم هست که خودش لبه پاهایش را در آن نقطه روی زمین زد و گفت «همینجا من را دفن کنید همینجا!» همین هم شد! رضا آنجا دفن شد. منصوره ادامه میدهد «اصلاً وقتی رضا شهید شد، گویا این قبر دقیقاً برای او ساخته شده بود. کاملاً اندازهاش بود.» قطعه 26، ردیف 35.