محمد زالنژاد پدر شهيد
خود شما در جبهههاي دفاع مقدس حضور داشتيد؟
بله، من متولد سال 1337 در آمل هستم و موقع جنگ جواني بيست و چند ساله بودم. چند بار داوطلبانه به جبهه اعزام شدم. برادرم حسين زالنژاد هم در عمليات والفجر8 به شهادت رسيد. حسين آن موقع 16 ساله بود. وقتي حسين شهيد شد، پسرم مصطفي فقط سه، چهار سال داشت.
رابطه پسرتان با عموي شهيدش چطور بود؟
موقع شهادت برادرم، مصطفي سن كمي داشت، اما ارتباط قلبي خوبي با عموي شهيدش برقرار كرده بود. اندك خاطرات عموي شهيدش در ذهنش بود. مصطفي بچه هيئتي بود. در هيئت محبين آل طه خادمي عزاداران امام حسين(ع) را ميكرد. در طول سال هم براي شهداي دفاع مقدس يادواره ميگرفت. او و دوستانش يادواره شهدا را در هيئتشان (محبين آل طه) برگزار ميكردند. پسرم وقتي در سوريه بود، براي يادواره شهدا به رئيس هيئت زنگ زد و گفت يك جاي خالي براي من در يادواره كنار بگذاريد. انگار به او الهام شده بود كه شهيد ميشود. مصطفي سه ماه بعد به شهادت رسيد.
شهيد با علاقه خودش عضو سپاه شد؟
بله، خودش اين راه را انتخاب كرد. به سپاه پاسداران خيلي علاقه داشت. مهندس مخابرات بود. براي عضويت در سپاه ثبتنام كرد و ميگفت بايد در سپاه خدمت كنم. آموزشياش كه تمام شد استخدام شد. فعاليت زيادي در منطقه داشت. خالصانه و بيريا كار ميكرد. مصطفي از زماني كه وارد هيئت شد، مسير زندگياش را حسيني انتخاب كرد. بعد از اينكه وارد دانشگاه شد به عضويت سپاه پاسداران درآمد تا بهتر بتواند خدمت كند.