سلام های عاشقانه!
همدم دل تنگیها
اين اواخر اكثر دوستان سيد محمد شهيد ميشدند و اين ترس در دل من هم افتاده بود كه ممكن است ديگر صداي سيد محمد را نشنوم. به اين صرافت افتادم كه صداي ايشان را به عنوان يادگاري براي خودم نگه دارم. يك نوار خام تهيه كردم و وقتي ميخواست به جبهه برود به او دادم و از او خواستم تا صدايش را براي من ضبط كند. چند بار به مرخصي آمد، اما هر بار، نوار خالي بود. بهانه ميآورد كه فراموش كردم. يك روز صبح ديدم در آشپزخانه با صداي بلند، دعا ميخواند. ضبط صوت را بردم و مخفيانه شروع به ضبط صدايش كردم. تا متوجه من شد دعا را قطع كرد. من ناراحت شدم، گفتم: «اصلاً ديگر صداي شما را نميخواهم.»
چند روز بعد از آن ماجرا ديدم نوار را آورد و گفت: «اگر قبول كني، اين را برايت ضبط كردم.»
در آن نوار به ائمه اطهار(ع) سلام داده بود. سلامهاي عاشقانه سيد شد همدم دلتنگيهايم در شب و روزهاي فراق.