در همین دوران بود که وارد هیئت رزمندگان شد و به عنوان خادم درب ورودی به خدمت گذاری عزاداران آقا ابا عبد الله الحسین علیه السلام اقدام نمود و این خدمت گذاری را تا آخرین محرم عمر پر برکت خویش ادامه داد.
در ۱۶ مهرماه ۷۸ با دختری از خانواده مذهبی و قشر متوسط عقد کرد. پس از گذراندن ترم آخر با یکدیگر در مورد کار و شرایط آن و موقعیتهای کاری مشورت کردند. در نهایت بین دو کار استخدام در شهرداری و استخدام در سپاه پاسداران نیروی زمینی با در نظر گرفتن آرمانها و اعتقادات و اهداف شان به این نتیجه رسیدند که ایشان وارد سپاه شود. لذا در همان ماه آخر سال ۷۸ کارهای لازم برای استخدام در سپاه را شروع نمود. پس از انجام اقدامات اولیه استخدام در مرداد ماه ۷۹ به عضویت کادر ثابت نظامی در آمد. پس دورهی آموزش عمومی پاسداری را در دانشکده علوم و فنون زرهی شیراز با کیفیت عالی در آذر ماه همان سال به اتمام رساند و در دی ماه هم رسما کار خود را در گروه مهندسی۴۰ صاحب الزمان (ع) آغاز کرد.
درجه ستوان دومی اولین درجه نظامی بود که در طول خدمت خود در سپاه پاسداران نیروی زمینی به آن نائل شد و درجهی سرداری آخرین درجه ایست که پس از شهادت به پاس خدمات فراوان به ایشان اعطا شدگ
در تیر ماه سال ۸۰ رسما زندگی مشترک شان را آغاز نمودند که حاصل آن سه فرزند به نامهای فاطمه زهرا ریحانه و محمد رضا است.
از نظر اخلاقی بسیار خوش سیرت و صادق و با محبت بود درمحل کار با دوستان و همکاران و حتی سربازان بسیار مهربان و خوش برخورد بود نسبت به مافوق خود بسیار با احترام و خاضع و گوش به فرمان بود. درمورد پستها کارها و ماموریتهایی که به شهید حسین آقادادی محول میشد نه تنها اعتراضی نمی کرد بلکه باتمام توان سعی می کرد، آن عمل را به بهترین شکل ممکن انجام دهد به خاطر همین حسن خلق و انجام وظیفه چندین مرتبه به عنوان پاسدار نمونه معرفی شد.
در بین خانواده هم بسان همسری و پدری مهربان و دلسوز بود چه زمانی که در بین خانواده حضور داشت و چه زمانی که در ماموریت بود که این نشان از قدرت والای مدیریتی ایشان بود ماموریتهای زیادی در نقاط مختلف کشور داشت تا این که در آخرین ماموریت خود در کشور سوریه در منطقه دیرالزور پس از ۵ روز خدمت خالصانه به دست داعش طی یک حملهی غافلگیرانه به درجهی رفیع شهادت که همان قرب الی الله است دست یافت.