🌸🍃 حدود یک ماه قبل از شهادتش بود؛ آرمان با ماشین آمده بود حوزه. آخر هفته بود و همه به خانه‌هایشان می‌رفتند. آرمان هم موقع رفتن به من گفت: «من اول میرم گلزار شهدا و بعد میرم خونه‌، اگه می‌خوای بیا با هم بریم.» باهم راهی شدیم... به زیارت چند شهید رفتیم و برای زیارت آخر کنار مزار شهید مدافع حرم سجاد زبرجدی رسیدیم؛ قطعه پنجاه. بالای سر مزارش ایستادیم. آرمان خسته شده بود. نگاهی به اطراف انداخت و وقتی دید کسی نیست، بالای سر شهید زبرجدی دراز کشید (درست محل دفن بعد شهادتش) و با لبخند گفت: «حاجی چی میشه ما شهید بشیم و ما را بیاورند اینجا...» الحمدلله که آرمان به آرزویش رسید و الان هم کنار این همین شهید عزیز دفن شده... 🎤به نقل از دوست شهید 🕯🏴 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid