فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕯🎥 📚معجزه‌ی شهدا در پادگان دوکوهه سربازی بود که بعد از مدتی فهمیدم بنده خدا دستِ کجی دارد. بچه‌ها از دستش کلافه شده بودند. رفتم پیش فرمانده و گفتم: «حاجی این بنده خدا رو ببریم تفحص؟!» حاجی گفت: «بهزاد چی می‌گی؟ اینو ببریم تفحص؟!» گفتم: «آره، کجا بهتر از اونجا؟ خودم بارها معجزه شهدا را با چشم دیده‌ام.» رفتم پیش رئیس پادگان و گفتم: «این سرباز رو می‌دید به ما؟!» خندید و گفت: «معلومه. اصلاً روش پتو و تنقلات هم می‌دهیم!» روزهای اول قلدری می‌کرد؛ اما مدتی که گذشت حالش دگرگون شد. شب‌ها در حال گریه بود؛ سخت‌ترین کارها را خودش به تنهایی می‌کرد. یک روز که داشت با لودر خاکریزها را خالی می‌کرد، یکی از خاکریزها روی سرباز ریخت. با نگرانی جلو رفتیم که صدای فریادش بلند شد: «یه شهید اینجاست...» شهیدی که هنوز اسلحه به دست داشت. آن روز با کمک آن سرباز، چهار شهید دیگر هم پیدا کردیم... ✍🏻بهار کیانی ۱۶ ساله از تهران 👩🏻‍💻طراح: مطهره‌سادات میرکاظمی 💻طراح: زهرا فرح‌پور 🎙با صدای: الهام گرجی 🕯🦋 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid