🖤 آتش گرفته سینه ی من با نوای تو مادر دلم گرفته دوباره برای تو 😭 بر روضه های پُر غم تو گریه می کنم بر ناله ها و ماتم تو گریه می کنم 😭 مقتل نوشته تا زِ ولایت بُریده اند آتش به درب خانه ی طاها کشیده اند 😭 مقتل نوشته است لگدها به در زدند بر قلب بی قرار علی هم شرر زدند 😭 مقتل نوشته تا که شما را کتک زدند بر زخمهای سینه ی حیدر نمک زدند 😭 مقتل نوشته دست علی را که بسته اند با تازیانه بازویتان را شکسته اند 😭 مقتل نوشته تا که شما خورده ای زمین شد کشته محسن تو زِ بیدادِ ظلم و کین 😭 مقتل نوشته کوچه و سیلی و مجتبی دستی پلید و صورت نیلی و مجتبی 😭 مقتل نوشته دومیِّ پست ، بی هوا سیلیِ محکمی زده بر صورت شما 😭 مقتل نوشته که زِ علی رو گرفته ای بانو همیشه دست به پهلو گرفته ای 😭 مقتل نوشته بعدِ پدر قد خمیده ای در آن سه ماه روی خوشی را ندیده ای