🔶 خلاقیت و نیروهای جنسی 🔸 فروید معتقد است که: خلاقیت هنری عبارت است از دگرگون شدن نیروهای جنسی و تبدیل آنها به اثری که از لحاظ اجتماعی قابل قبول می‌باشد. وی می‌گوید: «هنرمند با خلق اثر هنری از تنش روانی خود کاسته و بر آرامش خویش می‌افزاید.» به نظر وی: خلاقیت با رویا و مخصوصاً با کشمکش‌های کودکانه اولیه و «عقده اودیپ» دارای رابطه بوده و این مشکلات به وسیله پدیده خلاقیت حل می‌شود. 🔸 او معتقد است که: هنرمند با پناه بردن به خلاقیت، به طور موفقیت‌آمیز از دنیای واقعیت هنری، قادر به مواجهه با دنیای واقعیت می‌شود. فردی که از دنیای واقعیت ناراضی است، اگر دارای استعداد باشد، قادر است که نیروی جنسی خود را تبدیل به اثر هنری نماید. 🔺 درباره‌ی جملات بالا چند مسئله را ذکر می‌کنیم: ۱. باید دید که فروید از کدام مشاهدات و تجارب عینی به این نتیجه رسیده است که: «خلاقیت هنری» طبق نظریه تصعید، از انرژی جنسی ناشی شده است؟ با نظر به مسائل بعدی، چنین نظری قطعاً مردود و باطل است. ۲. اگر غریزه جنسی است که در دوران حدت و جوشش، به فعالیت‌های هنری و علمی و غیر آن‌ها تصعید شود، پس به چه علت نبوغ‌های هنری و علمی و غیر آن دو، پس از کاهش و حتی رکود فعالیت آن غریزه، به طور فراوان به فعالیت می‌افتند؟ ۳. غریزه جنسی یک سنخ واقعیت است، در صورتی که نبوغ‌های هنری و همچنین نبوغ‌های علمی، فلسفی، صنعتی، نظامی‌گری، مدیریت، قضایی و غیر آن، انواع مختلف و گاهی انواع متضاد از واقعیات‌اند! ۴. غریزه جنسی در همه انسان‌هایی که مزاجی معتدل دارند وجود دارد، ولی آثار ناشی از نبوغ‌ها در اقلیت شدید است! فروید مطابق عبارت مورد بحث، در هردو مسئله سوم و چهارم، با کمال مهارت از کلمه استعداد که مفهوم بسیار وسیع فلسفی دارد استفاده کرده، خوانندگان و حتی برخی محققانِ خوش باور را هم به اشتباه انداخته و چنین می‌گوید: «فردی که از دنیای واقعیت ناراضی است اگر دارای استعداد باشد، قادر است که نیروی جنسی خود را تبدیل به اثر هنری نماید». فروید این کلمه‌ی "استعداد" را برای آن به کار برده است که اگر کسی این مسئله سوم را مطرح کرد، او در پاسخ بگوید: من گفته بودم که نیروی جنسی آن شخص ناراضی از دنیای واقعیت، درصورتی به اثر هنری تبدیل می‌شود که دارای استعداد باشد. 👈 پس برای جریان تصعید استعدادی خاص لازم است! یعنی برای بروز آثار هنری و ابداعات علمی و دیگر آثار ناشی از نبوغ‌ها، فقط غریزه جنسی کافی نیست، بلکه استعداد خاص لازم است. لذا اگر در همه‌ تاریخ بشری فقط یک نفر ابداعی کرده باشد و بقیه مردم نتوانند کاری نبوغ‌آمیز انجام دهند، فروید خواهد گفت: من شرط کرده‎ام که باید استعدادی وجود داشته باشد و در میان همه مردم تاریخ فقط همان یک نفر استعداد داشته باشد. 🔸 منشأ خلاقیت‌ها و نبوغ‌ها را می‌توان در چند مورد زیر بیان کرد: ➖ نبوغ که همان استعداد سازندگی و به اصطلاح متداول خلاقیت است. ➖ حسن انتخاب ➖ معلومات لازم و کافی درباره واقعیات مربوطه ➖ دقت و ظرافت درک و برقرار کردن ارتباط مناسب با موضوعی که در اثر هنری تحقق می‌یابد. ➖ قدرت رهایی از اصول تثبیت شده که مانند زنجیرهای متنوع به دست و پای هنرمند پیچیده و او را از حرکت باز می‌دارد. 💠 واحد معماری و شهرسازی مصاف در: تلگرام | ایتا | توییتر | اینستاگرام