🔶 ضرورت فهم شهر به مثابه بخشی از محیط زیست:
🔸 در ابتدای قرن هجدهم، شهر بهمثابه نقطهای مقابل طبیعت درک میشد. در متون آن زمان، مانند آثار ویکتور هوگو یا دیگر نویسندگان مشهور فرانسوی، طبیعت پدیدهای خطرناک، منشأ رکود و فساد و رشد بیماریها توصیف شده است. در نتیجه تمام توسعههای شهری در دو قرن اخیر براساس تضاد با طبیعت، محدود کردن آن و سرانجام بیرون راندن آن از شهرها شکل گرفته است.
🔸 اولین توسعههای شهری در قرن نوزدهم، با علوم پزشکی و مهندسی ارتباط زیادی داشتند. توزیع و گردش آب و جریان هوا در شهر برای جلوگیری از راکد ماندن این عناصر طبیعی اهمیت داشت. اگر به علوم پزشکی در قرن نوزدهم که به توسعه شهری کمک شایانی کرده است توجه کنیم درمی یابیم که ایده بیماریِ ناشی از رکود و فساد در پیریزی شهرهای اولیه این زمان اهمیت زیادی داشته است.
🔸 با این حال پس از دهه ۱۹۶۰ در آمریکا و اروپا یک گفتمان اکولوژیک آغاز میشود که تصویر شهر را به کلی تغییر میدهد. این تعریف اولیه از «اکولوژی شهری»، که سرانجام پس از چندین دهه ریشه دواندن، به نو شدن دیسیپلینهای شهرسازی و منظر منجر شده است، بیش از هر چیز بر «تعادل های جهانی» متمرکز است؛ مانند تعادل در آب و هوا و اقلیم که مثلا شامل جنگلها نیز میشود؛ اما به تعادل در مقیاسهای محلی توجهی ندارد. رویکرد اکولوژیک به شهر به تدریج در اروپا ریشه پیدا کرد و از دهه 1990در متون و پژوهشها و همچنین در تجارب حرفهای شهرداریها بازتاب داشت.
🔸 اما امروز هم که این اولین تحولات در سیاستهای شهری در دهه هشتاد سرانجام، همگام با توسعه پایدار، سعی در ارائه خوانشی کلینگرتر از شهر و فهمی چندبعدی از خدمات شهریِ شهرسازیها دارند، ما همچنان در فرانسه و در سایر کشورهای جهان، در همان نقطه هستیم. به این معنی که در عمل، برای ایجاد ارتباط بین ابعاد مختلف سیاستها و خدمات شهری که همگی به نوعی با مسئله محیط زیست شهری و منظر شهری مرتبطاند، با مشکل مواجهیم. ما هنوز به مسائل اقلیم، طبیعت، شهرسازی و غیره به صورت جداگانه میپردازیم؛ بهجای آن که فهمی جهانی و پیچیدهتر از مشکلات محیط زیست و منظر شهری داشته باشیم.
🔸 یکی از دلایل این مشکلات، عدم توجه به مسائل فرهنگی است که فراتر از مسائل فنی اهمیت دارد. ما با پدیده طبیعت در شهر همچنان به عنوان یک مفهوم مهندسی برخورد میکنیم و فراموش میکنیم که مسئله طبیعت در شهر پیش از هر چیز به رابطه بین انسان و محیط زندگی او مربوط است. ارتباط شهر و محیط زیست را میتوان به دو صورت تعریف کرد:
میتوان شهر را پدیدهای در نظر گرفت که یک محیط زیست یا محل زندگی برای ساکنانش شکل میدهد؛ یا آن را عنصری دانست از کل محیط زیست، که شهر در آن شکل گرفته است. در این حالت محیط زیست شامل خود شهر، محیط آن در مقیاسهای منطقهای و ملی و حتی بینالمللی خواهد بود.
🔸 اگرچه ادراک شهر بهعنوان یک محیط زیست ساده به نظر میرسد، اما فهم آن به عنوان جزئی از کل محیط زیست سختتر است؛ یعنی ادراک شهر به مثابه کلیتی که به محیط زیست در مقیاسهای بزرگتر وابسته است، به عنوان مثال از نقطه نظر مسائل پسماندهای شهری، تغذیه و آب.
💠 واحد معماری و شهرسازی مصاف
💠
@masaf_memari