#️⃣ 📌در يكی از شب‌های سرد زمستان، يك نفر با مرد فقيری برخورد كرد، مرد فقير به سوی او دست دراز كرد و کمک خواست. ولی آن شخص بعد از كمی جستجو در جيب‌هايش پولی نيافت. فقير همچنان خيره به او بود و انتظار می‌كشيد و خوشحال از اينكه قرار است به او كمک شود. آن شخص ناراحت و پريشان شد از اينكه پولی نيافته تا به او كمک كند، در همين حال دستان سرما زده مرد فقير را گرفت و رو به او گفت: " برادر عزيزم پولی ندارم كه به تو كمک كنم، مرا ببخش " فقير در حالی كه به او خيره شده بود، بغض كرد و گفت: تو بزرگترين هديه را به من داده‌ای، تو مرا برادر خطاب كردی و اين از همه چيز برای من با ارزشتر است. ➖➖➖ ✅ کانال رسمی مصاف رضوی ✅ @Masaf_Razavi