اثر رضایت پدر در قبر! . آیت الله قرهی نقل میکردند: . آیت‌الله آقا سیّد جمال‌الدّین گلپایگانی عارف بزرگی بودند.ایشان می‌فرمودند: در تخت‌ فولاد اصفهان- که معروف به وادی‌السّلام ثانی است،حالات عجیبي دارد و بزرگان و عرفای عظیم‌الشّأنی در آن‌جا دفن هستند-جوانی را آوردند. من در حال سیر بودم، گفتند:آقا! خواهش می‌کنیم شما تلقین بخوانید. . ايشان فرمودند:آن جوان ظاهر مذهبي داشت و خیلی از مؤمنین و متدّینین براي تشييع جنازه او آمده‌ بودند.وقتی تلقین می‌خواندم، متوجّه شدم که وقتی گفتم:«أفَهِمتَ»، گفت:«لا»، متعجّب شدم! بعد دیدم که دو سه بچّه شیطان دور بدن او در قبر می‌چرخند و می‌رقصند! . از اطرافيان پرسیدم:او چطور بود؟ گفتند:مؤمن. گفتم: پدر و مادرش هم هستند. گفتند: بله، ديدم مادر او خودش را می‌زد و پدرش هم گریه می‌کرد. پدر را کنار کشيدم و گفتم:قضیه این است. . گفت:من یک نارضایتی از او داشتم.گفتم چه؟ گفت:چون او در چنين زماني (زمان طاغوت) متدیّن بود، به مسجد و پای منبر می‌رفت و مطالعه داشت، احساس غرور او را گرفته بود و تا من یک چیزی می‌گفتم،به من می‌گفت: تو که بی‌سواد هستی!با گفتن این مطلب چند مرتبه به شدّت دلم شکست! . ايشان مي‌فرمودند:به پدر آن جوان گفتم: از او راضی شو! او گفت: راضي هستم، گفتم:نه! به لسان جاری کنید که از او راضی هستید- معلوم است که گفتن، تأثير عجیبي دارد.پدر و مادر‌ها هم توجّه کنند،به بچّه‌هایشان بگویند که ما از شما راضی هستیم، خدا این‌گونه می‌خواهد- . وقتي می‌خواستند لحد را بچینند،ایشان فرمودند:نچینید! مجدّد خود آقا پاي خودرا برهنه کردند و به درون قبر رفتند تا تلقین بخوانند. . ايشان مي‌فرمايند: اين بار وقتی گفتم «أفَهِمتَ»، دیدم لب‌هایش به خنده باز شد و دیگر از آن‌ بچّه شيطان‌ها هم خبری نبود.بعد لحد را چیدند.من هنوز داخل قبر را می‌دیدم، دیدم وجود مقدس علی‌بن‌ابی‌طالب فرمودند:ملکان الهی! دیگر از این‌جا به بعد با من است ... . لذا او جواني خوب،متدّین و اهل نماز بود كه در آن زمان فسق و فجور، گناهي نکرده بود امّا فقط با یک حرف خود(تو كه بی‌سواد هستی)به پدرش اعلان كرد كه من فضل دارم،دل پدر را شکاند و تمام شد! شوخی نگیریم. والله! اين مسئله اين‌قدر حسّاس، ظریف و مهم است. 🎙کانال جامع‌ سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇 https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf 📌