📌 حرم بود و شلوغی و ازدحام و جمعیتی که مشغولند به خواندن از مناجات و زیارتنامه تا صفحات قرآن و چشمانی غرق در کلمات و جملات و آیات الا چشمانِ غرقِ در اشکِ پیرمرد که سوادی برای خواندن نداشت تا اندک ارادتش از چشمش نثارِ مولایش شود کور سوی امیدش جوانِ کناری بود دستی بر پایش کشید و گفت: می خوانی تا گوش دهم جوان پذیرفت و گفت: میخوانم و بخوان السلام علیک یا بن رسول الله... و سلام داد به معصومین تا امام حسن عسکری علیه السلام جوان با لبخند پرسید: پدرم، امامت را میشناسی؟ جواب داد: چرا نشناسم؟ گفت: پس سلام کن پیرمرد دستش را روی سینه اش گذاشت و سلام کرد جوان نگاهی به او کرد و گفت: وعلیک السلام ورحمه الله وبرکاته همیشه خوب بودن به داشتن مهارت نیست؛ همین که خلوص نیت داشتی، عملت قبول میشود. @masaf_raefipour2