❌🎧 شرح کتاب
#آن_سوی_مرگ
🔺
#جلسه_۳
👈 داستان اول: دختری که به کما میرود و روحش آزاد میشود..
▪️اسم تمام کسانی که تو بیمارستان بودند را میدانستم
▪️رشته هایی نقره ای از من به بدم وصل بود
▪️یک دور در حیاط بیمارستان زدم، از میان آدمها رد میشدم!
▪️کودک ۱ سال و ۸ ماه و ۱۰ روزه ای بود که من را میدید!!
📚 مرور و بررسی کتاب
#آن_سوی_مرگ
👤 توسط حجت الاسلام امینی خواه
🌐 منبع: کانال امینی خواه
@masaf_raefipour2
@masaf_raefipour