🤴🏽روزی هارون به بهلول گفت: آیا می‌توانی از قیامت و صراط و سوال و جواب آن دنیا مرا آگاهی دهی؟ بهلول جواب داد: به خادمین خود بگو تا در همین محل آتش نمایند و تابه بر آن آتش نهند تا سرخ و خوب داغ شود. هارون امر نمود تا چنان کردند. آن گاه بهلول گفت: اکنون من با پای برهنه روی این تابه می‌ایستم و خودم را معرفی می‌کنم و آن چه را خورده‌ام و هر چه پوشیده ام، می‌گویم. سپس تو هم باید پای خود را مانند من برهنه نمایی و خود را معرفی کنی و آن چه خورده و پوشیده‌ای ذکر نمایی. هارون قبول کرد. آن گاه بهلول روی تابه داغ ایستاد و فوری گفت: بهلول، خرقه و نان جو و سرکه. سپس فوری پایین آمد و ابدا پایش نسوخت. چون نوبت به هارون رسید، تا خود را با القاب طولانی معرفی کند، پایش بسوخت و پایین افتاد. بهلول گفت: سوال و جواب قیامت به همین طریق است. آن‌ها که درویش بودند و از تجملات دنیایی بهره ندارند آسوده بگذرند و آن‌ها که پایبند تجملات دنیا باشند به مشکلات گرفتار آیند. ✍ @Masafe_akhar