🔳 حسینِ فاطمه
🔸 بغض کرد و گفت مردم! شعلهها از در گذشت
بر سر دختر چه آمد تا که بابا درگذشت
🔹 زد به سینه، چند یازهرای اشکآلود گفت
بعد از آن از چند و چون روضهی مادر گذشت
🔸 روضهخوان رفت و به ظهر داغ عاشورا رسید
من همانجا ایستادم، شعلهها از در گذشت
🔹 من میان کوچه بودم روضهخوان در کربلا
آه، آنشب بر دل من روضهای دیگر گذشت
🔸 تازیانه رفت بالا و غلاف آمد فرود
تیغ پشت تیغ از جسم علیاکبر گذشت
🔹 شعله بود و محسن شش ماهه و دیوار و در
تیری آمد از گلوی تشنهی اصغر گذشت
🔸 میخ در بر سینهی پرمهر مادر حمله کرد
آب دیگر از سر عباس آبآور گذشت
🔹 ریسمان بر گردن حَبلُالمَتین انداختند
قافله از بین غوغای تماشاگر گذشت
🔸 ذکر حیدر داشت زهرا مسجد از جا کنده شد
ذکر حیدر داشت مولا از دل لشکر گذشت
🔹 درد پهلو، زخم بازو... فاطمه از پا نشست
تیر و نیزه از تن فرزند پیغمبر گذشت
🔸 من سراپا اشک بودم، طاقتم از دست رفت
روضهخوان از ماجرای خنجر و حنجر گذشت
🔹 روضهها اینجا گره میخورد، بابا رفته بود
هیچکس اما نمیداند چه بر دختر گذشت
✍ شاعر: علی سلیمیان
🔴 هرگونه بهرهبرداری از این شعر در موسیقی بدون اطلاع شاعر شرعا حرام است
🎼 کانال واحد موسیقی مؤسسه مصاف
@masafmusic