✍هزینه دعا چقدره؟ ☘دور تا دور تخت همه فامیل ایستاده بودند. سر عمه به گوش زن‌عمو چسبیده بود. زیر چشم نگاه دلسوزانه‌ای به من انداخت. دست مادرم را درون دستم گرفتم. آهسته فشارش دادم. می‌خواستم داد بزنم:«مامانم چیزیش نیست. اون خوب میشه و چراغ خونمون برمی‌گرده به خونه. کمتر پچ پچ کنید.» 🌼زن‌عمو کنارم ایستاد. آهسته دستش را روی شانه‌ام گذاشت و با لبخندی مصنوعی گفت:«میشه یه لحظه بیای اینطرف‌؟ کارت دارم.» 🍃دست مادر را رها کردم. چشمانم را به چشمان خسته او دوختم. مادر با اشاره مژه‌های کم‌پشت شده‌اش اجازه ترخیص داد. زن‌عمو آهسته گفت:«زن‌عمو جونم برای شفای مامانت نماز استغاثه به حضرت زهرا رو بخون. یادت نره ها حتما میخونی تو دلت پاکه خدا دعاتو قبول می‌کنه.» 🌸- شمام مامانمو دعا کنید و براش نماز استغاثه بخونید. ☘- به روی دیده 🌸ملاقات‌کنندگان هنگام بیرون رفتن کنار گوشم دعا و ذکری را سفارش کردند. همراه لبخند کمرنگی چشم گویان از حضورشان تشکر کردم. دلم پر شده بود. می‌خواستم از تک تک‌شان بپرسم:«چرا فقط به من سفارش دعا و نماز خوندن می‌کنید؟ نمی‌دونید وقتی از بیمارستان به خونه برمی‌گردم اونقدر تلفن زنگ میخوره که حتی نمیذارن استراحت درست و حسابی به دلم بچسبه. نه روز دارم نه شب. مادر من اگه براتون عزیزه شمام برا شفاش دعا کنید.» 🍃تمام دعاها و اذکار را انجام داد. مادر به خانه برگشت، اما مدام می‌گفت:« من خواب دیدم. من خوب نمیشم.» 🌺با پیچیدن صدای دعای ندبه در فضای خانه از خاطرات گذشته عبور کرد. صدای زن‌عمو در گوشش پیچید. آهسته به عمه گفت:«خدا منو بکشه که غافل شدم و برا شفای جاریم دعا نکردم. روزی به این روز نمی‌دیدم.» ☘روبروی تلویزیون نشست. زانوهایش را در آغوش گرفت. با خود گفت:« اگه همه برا شفای مادرم دعا می‌کردن، شاید مادرم الان اینجا بود. مگه چقدر براشون خرج داشت یه نماز استغاثه یا دعا یا حمد شفا از ته دلشون خوندن.» 🌸با زمزمه دعای ندبه یاد امام زمان غریبش افتاد. اشک درون چشمانش حلقه زد. بلند گفت:« آقا جونم تو هم غریبی. برا تو هم دعا نمی‌کنند؟ حتما خیلیا میان و بهت میگن آقا خودت برا ظهورت دعا کن. مگه یه دعا چقدر براشون خرج داره؟» 🆔 @tanha_rahe_narafte