✍نجات طفل 🍃بدوبدو از پله ها پایین رفت، سریع خودش را به سرکوچه رساند. 🎋ماشین‌های آن سوی خیابان ویراژ می دادند و صدای موسیقی‌هایشان گوش را کر می‌کرد. فرزندش در بغلش بود، دلواپسی امانش را بریده بود، اشک هایش سرازیر شده بود، همین طور امام زمان(عج) را صدا می‌زد و گه گاهی به طفل بی هوشش نگاه می‌کرد. 🍂کسی صدایش را نمی‌شنید ، چشمهما نابینا و گوش جان‌ها کر شده بود. ماشین ها از جلویش می گذشتند، اما کسی نمی ایستاد. چندبار ذکر یا با الحسن اغثنی سر داد، ناگهان ماشینی در مقابلش ایستاد. 🌾_بیا بالا، کارها خدا یکدفعه‌ای چهره پریشونت رو دیدم. ☘امیر در حالی که اشک شوق از گوشه چشمانش سرازیر شده بود؛ سوار ماشین شد و با راننده به سمت بیمارستان رفتند. 🆔 @tanha_rahe_narafte