این و برای تویی میگم که وسطِ طوفانِ زندگیت نشستی ، قایقت شکسته و روی تیکه چوب های امیدت پناه گرفتی...برای تویی میگم که فکر میکنی این شبِ تاریک صبح نمیشه ، این طوفان به پایان نمیرسه و غرق میشی
اما باور کن که صبح میشه
چشم باز میکنی و میبینی اون دریای بزرگ و عمیقی که ازش وحشت داشتی ، فقط یه دریاچه ی کوچیک و کم عمق بود
باور کن توی شب دردها خیلی بزرگتر از چیزی که هستن به نظر میرسن
تو صبور باش ، امیدوار در انتظارِ صبح بمون
آفتاب که بتابه همه چی درست میشه
نمیگم دردها و رنج ها از بین میرن اما خیلییی کمرنگ میشن رفیق خیلی کمرنگ
باور کن ، همین ☺️
حالِ دلتون خوبِ خوبِ خوب😊🌸