🔰 استجابت دعای شیخ انصاری 🔘 شيخ محمود ميثمى عراقى مولّف كتاب "دارالسلام" شاگرد شيخ انصارى بود. وى تقريرات درس شيخ را نوشته است به نام "قوامع الفضول عن وجوه حقائق الأُصول". 🔸 شيخ محمود در دارالسلام از ميرزا حبيب الله رشتى و ايشان هم از پسر آقا سيد على شوشترى نقل كرده است: 🔹زمانى در نجف وبا شايع شد. در اواسط شب، ناخوشى بر پدرم عارض گرديد و چون حال او را بسيار پريشان ديديم، از ترس اينكه فردا شيخ مؤاخذه نكند كه چرا مرا مطّلع نكردى، فانوس را روشن كرديم تا نزد شيخ برويم. پدرم متوجه شد و پرسيد: مى ‏خواهى چه كنى؟! عرض كردم مى ‏خواهيم شيخ را با خبر كنيم. فرمود: نياز نيست، شيخ الآن تشريف مى ‏آورد. چراغ را خاموش كنيد و بنشينيد. 🔸فانوس را خاموش كرديم و نشستيم. در همان لحظات در زده شد. پدرم فرمود: شيخ است، در را باز كنيد. در را باز كرديم. ديدم شيخ به همراه ملا رحمت الله پشت در است! شيخ فرمود: حاج سيد على چگونه است؟! عرض كرديم: خدا رحم كند! شيخ فرمود: ان شاء الله جاى نگرانى نيست. شيخ داخل شد و سيد على را مضطرب ديد. 🟢 شيخ گفت: مضطرب نباش، ان شاء الله خوب مى ‏شوی. سيد على گفت: از كجا مى ‏گويى؟! 🔸شيخ گفت: خواسته ‏ام كه تو بعد از من بمانى و بر جنازه‏ ام نماز بگزارى. سيد گفت: چرا اين را خواستى؟! 🔹شيخ گفت: حالا كه شد... سپس مقدارى سؤال و جواب و مزاح كردند و شيخ برخاست و رفت. 🔹فرداى آن روز شيخ بعد از درس بالاى منبر فرمود كه مى‏ گويند حاج سيد على ناخوش است. هر كسى كه مى‏ خواهد، براى عيادتش بيايد. سپس با عده‏ اى از طلاّب به عيادت سيد على رفت. 🔸وقتى شيخ به منزل سيد على وارد شد، مانند كسى كه خبر ندارد، از سيد احوالپرسى كرد! 🔹ناقل قضيه مى‏ گفت: خواستم به شيخ عرض كنم كه شما ديشب تشريف آورديد و ديديد... ناگهان سيد على انگشت به دندان گرفت و به من فهماند كه راضى نيست چيزى بگويم. من هم سكوت كردم. 🔸بعد از آن، سيد نيز از بيمارى عافيت يافت و همان گونه كه شيخ گفته بود، پس از وفاتِ شيخ بر وى نماز گزارد. 🆔@masire_feghahat