3 پری به تایید حرفش سر تکون داد_ حلما که حتی کلاس های مدرسه هم شرکت نمی‌کرد! خودشو تو خونه زندونی کرد و مدام سرش تو کتاب ها بود! همگی باهم زدن زیر خنده. حرصم گرفت و عصبی گفتم_ حق با شماست من خیلی خوندم! امروز هم‌مزد زحمتام رو می‌گیرم! فاطیما با تمسخر گفت_ حالا فوقش اینه‌که یه پزشکی قبول شی! نوچی کشیدم و گفتم_ هدف من رتبه اول شدنه و حتما بهش می‌رسم! با این کار به خودم امید میدادم و جلوی دوستامم خودمو دست بالا می گرفتم. فاطیما با ناباوری گفت_ درسته که خیلی خوندی اما سال اول رتبه اول شدن کار هر کسی نیست! پری فوری گفت_ اتفاقا رتبه سال اول خوب میاد! سال دوم معمولا رتبه بدتر ميشه! دوستای من که اینو می‌گن!. ادامه دارد . کپی حرام.