به نام خدا
اَلسَّلام ای دختر خَیْرُالْبَشَر یا فاطمه
ای ز داغ لاله ها خونین جگر یا فاطمه
شام عاشورا پس از قتل حسین بن علی
عترتت شد در بیابان دَربِدَر یا فاطمه
خواهری زد ناله از داغ برادر آه آه
دختری بگریست بر جسم پدر یا فاطمه
دختری خونین جگر آشفته حال آسیمه سر
داشت دنبال پدر چشمان تر یا فاطمه
می روند اکنون به روی نیزه سرها همچو ماه
این تویی با خیل سرها همسفر یا فاطمه
یک طرف بر نیزه شد رأس پسر پیش پدر
یک طرف رأس پدر پیش پسر یا فاطمه
قافله بشکسته دل شد پا به پای لاله ها
کاروان خونین جگر شد سر به سر یا فاطمه
گاه می پیچد صدای « یا بُنَیَّ » در سما
این تویی بر قافله داری نظر یا فاطمه
دخترت با « ما رَأَیْتْ ، اِلّا جَمیِلا » می رود
چون که دارد همرهش فتح و ظفر یا فاطمه
زینبت از خردسالی دیده غم ها بی شمار
او نبوده شاد حتّی مختصر یا فاطمه
شعر جانسوزی که «یاسر» می سراید زین عزا
می زند پیوسته بر جانت شرر یا فاطمه
**
محمود تاری «یاسر»