#خاطره_بازی💫
تصميم گرفتم بروم پيشش، توى چشم هاش نگاه كنم و بگويم «آقا اصلا جبهه مال شما. من مى خوام برگردم.»
مگر مى شد؟😐
يك هفته فكر كردم، تمرين كردم🤔.
فايده نداشت. مثل هميشه، وقتى مى رفتم و سلام مى كردم، انگار كه بداند ماجرا چيست، مى گفت «عليك السلام» و ساكت مى ماند.✨
ديگر نمى توانستم يك كمله حرف بزنم.:/
لبخند مى زد و مى گفت «سيد، دو ركعت نماز بخوان درست مى شه.»:)
#چمثلچمران🌱
@masjed5