💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠 شبی که باران می بارید باران می آمد. روی سنگ قبر نوشته بود: شهید مصطفی احمدی روشن . از خواب پریدم. مصطفی ازم خواستگاری کرده بود، ولی هنوز عقد نکرده بودیم. بعد از ازدواج خوابم را برایش تعریف کردم. زد به خنده و شوخی گفت : بادمجون بم آفت نداره. ولی یه بار خیلی جدی ازش پرسیدم که :کی شهید می شی مصطفی؟ مکث نکرد، گفت : سی-سالگی باران می‌ بارید شبی که خاکش می کردیم. 💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠